سرور مولایی
03 اگست 2012 - 13 (اسد) 1391
سال ۱۳۹۰ خورشیدی را از منظر چاپ و انتشار آثار، میتوان سال شادروان استاد دکتر عبدالاحمد جاوید خواند. در این سال، شش دفتر از آثار استاد جاوید، شامل یک تکنگاری و پنج مجموعه مقالات منتشر شده است. با مطالعه این آثار، میتوان در شناخت و مرتبت آن استاد فقید از نو کوشید و گستره و محدوده دهها سال تحقیق، پژوهش، تدریس و دغدغههای فکری او را در کشور و خارج از کشور تعیین کرد.
پژوهشهای ادبی تاریخی:
۱. نگاهی به اشعار دری خوشحال خان ختک(تکنگاری)
۲. افسانههای قدیم شهر کابل
۳. مجموعه مقالات و پژوهشهای تاریخی (جلد اول)
۴. مجموعه مقالات زیستنامهها، (جلد دوم)
۵. مجموعه مقالات پژوهشهای ادبی، (جلد سوم)
۶. مجموعه مقالات پژوهشهای زبانی، چهار دفتر اخیر زیر عنوان مقالات جاوید چاپ شده است.
دفتر پژوهشهای تاریخی:در این دفتر مقالات "افغانستان یا مهد زبان دری"، "هرات در شعر و داستان"، "پیدایش و بالندگی زبان دری"، از جمله مقالات زبانی و ادبی شمرده می شود، اما مقالهی "نقش زبان دری در همسبتگی ملی و فرهنگی هند" ، تا حدودی کارکرد اجتماعی - فرهنگی دارد، با این حال از حوزه مقالات و پژوهشهای زبانی و ادبی است که پیشنهاد میشود در چاپ بعدی این مقالات به مجموعه پژوهشهای زبانی پیوست گردد.
همین موضوع در دفتر زیستنامهها نیز مصداق مییابد، چنان که در "سیمای ابن سینا در ادب دری" هرچند تا حدودی در بردارنده آگاهیهایی دربارهی زندگانی و افکار اوست و باوجود آنهمه اطلاعات از ابن سینا، به خودی خود نمیتواند زیستنامهی او باشد، بلکه بازتاب سیمای اوست در ادب دری.
مقالهی "سبک و مختصات نثر خواجه عبدالله انصاری" چنانکه از عنوانش پیداست مطلقاً پژوهشی در حوزه پژوهشهای ادبی است و نه زیستنامهای و بایسته است که در مجموعه مقالات پژوهشهای ادبی جای داده شود.
دفتر پژوهشهای زبانی:در دفتر نیز سه مقاله بازتاب تعبیرها در بیان شاعران با وجود نیم نگاهی به تفاوتهای معنایی تعبیرها میتواند در حوزه پژوهشهای ادبی قرار گیرد.
استاد جاوید در "نگاهی به اشعار دری خوشحالخان ختک" نه تنها شعر دری او بلکه تا حدودی اشعار پشتوی او را نیز از منظر مضمون و محتوی با اشعار استادان سخن فارسی دری سنجیده و تاثیرپذیریهای خوشحال خان ختک را از آن نامبرداران با ذکر شواهد بسیار نشان داده است.
همین موضوع خود نشانگر آنست که در روزگار خوشحال خان نیز مایه و پایهی دانش ادبی و آگاهیها از معارف اسلامی و دانشهای رایج دیگر از طریق خواندن و آموختن آثار و اشعار استادان سخن فارسی دری انجام میگرفته است و زبان فارسی دری در حکم زبان فرهنگی، مدنی، علمی و ادبی تمام اقوام و مردمان در پهنه جغرافیای خاص و زبان دوم تمدن اسلامی بوده است. آموزش سواد و دانش از طریق آثار پدید آمده در این زبان نه تنها عیب شمرده نمیشد بلکه هنر و امتیاز نیز به شمار میآمد.
متأسفانه این کتاب در اثر بیدقتیهای ویراستار و کمسوادی حروفچین غلطهای فراوان دارد و در بسیاری از موارد اشعار با جملههای منثور پیوسته و آمیخته شده است. این خطا در حواشی این کتاب نیز به فراوانی یافت میشود.
"افسانههای قدیم شهر کابل" که دارای یک مقدمه، یک تذکر و فهرست کوتاهی از واژگان و معانی آنها در آخر کتاب است.
اگر از منظر مطابقت عنوان با محتوی بنگریم، از ۲۷ داستان ۱۶ داستان آن به کابل ارتباط ندارد، اما به کشور و فرهنگ و ادب عامیانهی آن تعلق دارد، امیدوارم با توجه به وجود شانزده داستان غیر کابلی عنوان کتاب در چاپ بعدی به صورتی مناسب تغییر داده شود.
در این جایی شکی نیست که آقای جاوید در تحقیق و پژوهش، گردآوری داستانها، قصهها و آیینهای عامیانه پیشرو بوده است. همین یک موضوع علاقه اصلی او را تشکیل میداده است، در نتیجه این علاقه، مقالات تحقیقی آقای جاوید همواره فرهنگ عامه را محور قرار داده است. گردآوری این افسانهها و داستانها یادگار ارزنده و راهنمای مناسبی برای رهروان این راه به شمار میآید.
دفتر پژوهشهای ادبی:این مجموعه ۱۸ مقاله را در بر دارد که سه مقالهی نخست آن به شاهنامه و سرایندهی آن حکیم ابوالقاسم فردوسی و آئینهای و رسوم آن کتاب اختصاص دارد. و دو مقالهی آن به گستره ادب دری در جامعه ترکیزبانان.
در مقالهی نخست که عنوانش "شکوه شعر حماسی و حکیم فردوسی" است، استاد از پدید آمدن حماسههای ملی از جمله شاهنامه و حماسهسرایان در ادب فارسی دری و ادبیات پیش از اسلام به کوتاهی سخن گفته است. در همین مقاله اشاراتی دربارهی محتوای شاهنامه از نظر فرهنگ، سنت، آداب، آئینها، تقسیمات درونی شاهنامه، رفتن حکیم توس به غزنه و قصههای مربوط به آن اشاراتی نمودهاند.
درنگی بر کارنامه رستم جهان پهلوان که به سبب تکرار برخی از مطالب و گسستگی شیرازه سخن، افتان و خیزان به نظر میآید. به باور این قلم این مقاله شامل محورها و موضوعات یک مقاله کامل بوده است که به نگارش درنیامده است.
مقاله دوم، که "شمهای از آئینها و رسوم در شاهنامه" نام دارد، برای نخستینبار در آن مجموعه چاپ شده است. به نظر میرسد استاد جاوید در بحث "درخت دوستی" و رسم نشاندن نهال و درخت به هنگام بستن پیمان و دیدار سران که دومی رسمی امروزی است دچار اشتباه شده باشند، زیرا در شواهدی که ارایه کردهاند درخت کاشتن یا نهال نشاندن در معنی عین عمل و فعل درخت کاشتن و نهال نشاندن و برکندن نیست، بلکه در تمام شواهد از شاهنامه تا دیوان حافظ دوستی و دشمنی، به درختانی تشبیه شدهاند که یکی کام دل و دیگری رنج بیشمار بار میآورند.
بنابراین آنچه در پی این بحث آمده است که درختان نظر کرده که مردم بر تنه و شاخ آن میخ و شاخ میکوبند و دستمال میبندند با موضوع ارتباطی ندارد و باید آن بحث درختهای نظر کرده در فرهنگ عامیانه مطرح شود.
برای مورد پودر زدن شاهدی از شاهنامه به دست داده نشده است، شاهد از خمسه حکیم نظامی گنجوی است. مقاله در مجموع در روزگار خود بدیع بوده
و در شاهنامهپژوهی در افغانستان از این منظر گامی به پیش به شمار میآید.
مقاله سوم، "کوتاه گفتههای پیرامون شاهنامه و سرایندهی آن" در ماههای جدی و دلو ۱۳۶۱ در مجلهی خراسان به چاپ رسیده بوده است. این مقاله از یک دیدگاه توضیح و تفسیر بیشتر از بخشی از مقالهی نخستینی است که در آن به کوتاهی از نهضت توجه به تاریخ کهن و شاهنامهسرایی سخن رفته است که در آن از کتابهایی چون شاهنامه مسعودی مروزی، شاهنامه ابومنصوری و ابوالمؤید بلخی، ابوعلی بلخی و کتاب التاج و نوشتههای پهلوی به عربی یاد شده است.
در بخش دیگر این مقاله پنج نسخه خطی معتبر شاهنامه برشمرده شده است. بحث رستم در شاهنامه در چهار سطر و نیم؟ شناخت فردوسی شش سطر و نیم؟ و بحث دربارهی هجونامهی فردوسی در حدود ده سطر آمده است که بیشتر در مقاله نخست به تفصیل بدان پرداخته شده است.
بخش دیگر مقاله به ترجمههای بخشهایی از شاهنامه تا تمامی آن کتاب اختصاص یافته است که از سر ویلیام جونز در ۱۷۷۴م آغاز و به ژول مول ۱۸۰۰-۱۸۷۹ خاتمه میباید از زبان محققان غزل شاهنامهپژوه از نولدکه دولف یاد شده است.
بررسی جایگاه زبان فارسی دری را در دوره های مختلف تاریخ
بحث دیگر مقاله درباره واژه دهقان و طبقه دهقانان و معانی آن در منابع دیگر و شاهنامه است که از مباحث سودمند و جالب این مقاله شمرده میشود.
نقل ابیاتی از شاعران کهن درباره شاهنامه فردوسی از منجیک ترمذی، اسدی توسی، انوری، نظامی، ظهیر فاریابی، ابن یمین، عبدالنبی قزوینی، سعدی شیرازی، امامی و توضیحات شاعران و معاصران از ملکالشعرای بهار، جلالالدین همایی، مؤید ثابتی، یاور همدانی و قاری عبدالله ملکالشعرا و نقل سخنانی از خاورشناسان دربارهی فردوسی، نظر برخی از تذکرهنویسان شرقی دربارهی او پایانبخش مقاله است.
مقالهی "طلیعه شعر فارسی" با بحث از وجود شعر هجایی و آهنگین و فهلویات و سرودهای گوناگون در اوستا و پهلوی آغاز میشود و استاد جاوید با استناد به منابع گوناگون وجود نوعی شعر را در دوران ساسانی اثبات میکند و پس از آن بر سر بحث کهن، از قدیمترین شعر فارسی میرود و آنچه را که در منابع از جمله در تاریخهای ادبیات آمده است، نقل و نقد میکند.
این بحث به ویژه شعرهای استاد از این منظر رهگشای مطلب و رهنمای اهل تحقیق و دانشجویان زبان و ادب فارسی تواند بود. این مقاله با نقد و داوری دربارهی قصیدهی معروف ابوالعباس مروزی پایان مییابد.
در مقاله دیگر نسخهی کهن کلیات سعدی، مکتوب به سال ۷۲۶ هجری محفوظ در کتابخانهی سلطنتی کابل معرفی شده است. این مقالهی استاد در مجموعهی مقالات کنگره جهانی حافظ و سعدی در شیراز به کوشش دکتر منصور رستگار فسایی در ۱۳۵۰ به چاپ رسیده است.
استاد جاوید درین مقاله اختلافات موجود در مورد نام شیخ را در منابع با آنچه درین کلیات آمده است نقل کرده است. تعداد غزلیات سعدی درین کلیات در قیاس با نسخههای دیگر از جمله چاپهای کلیات کمتر است و به نظر استاد جاوید اگر این نسخه ملاک اعتبار قرار گیرد میتواند مبنای خوبی برای تشخیص غزلهای منسوب یا مشکوک به شیخ اجل سعدی باشد.
در این کلیات بخشهای غزلیات و خبیثات مندرج است و به این ترتیب شائبهی عدم انتساب آنرا به شیخ ضعیف میسازد.
استاد جاوید برخی از کلمات، ضبطها و بیتهای این کلمات را با نسخههای دیگر از جمله نسخههای چاپ شده مقایسه کرده و نشان داده است که در بسیاری از موارد با اصل قرار دادن ضبط کلیات کتابخانه سلطنتی کابل بحث و جدل دربارهی تعدادی از واژگان و پارهای از بیتهای اشعار او از میان میرود.
مقاله دیگر این مجموعه به بحث گستره ادب دری در جامعه ترکیزبانان اختصاص دارد. توجه عمده این مقالهها به ملوک خاقانیان یا آل خاقان و قراختاییان و سلجوقیان روم و آسیای صغیر یا ترکان عثمانی است و از جایگاه و نقش آل ناصر یا غزنویان و سلجوقیان و آل جلایر و تیموریان در هند و هرات و صفویها و قاجاریها به آن دلیل که درین ابواب پژوهش و تحقیق فراوان انجام شده است یاد نکردهاند.
"زبان فارسی دری به یک تعبیر از سدهی چهارم هجری به بعد زبان دوم تمدن اسلامی و زبان علم و دین و دانش و فرهنگ و سیاست در پهنه وسیعی از جهان بوده است و همه گویندگان به زبانهای دیگر که به این زبان گفته و نوشتهاند و تمام سلسلههایی که از این نویسندگان و دانشی مردان و شاعران حمایت کردهاند چنانکه در گسترش آن نقش داشتهاند در میراث مکتوب این زبان سهم دارند، بنابراین نباید آنرا به زبان یک قوم خاص تنزل داد."
به نظر این قلم عنوان مقالهها اندکی ابهامآمیز است و آن برخاسته از کاربرد گستردهی ادب دری است. چنانکه از محتوای مقالهها بر میآید مراد از نقش و سهم ترکان یا ترکزبانان در گسترش زبان فارسی و ادب دری بوده است. اگر عنوان"جامعه ترکیزبانان در گسترهی ادب دری" میبود شاید بهتر بود.
استاد جاوید در مقالات دیگر خویش بدین نکته، تاکید کرده است که تمام اقوام و گویندگان زبانهای گوناگون که در عمر یکهزار و دو صد ساله ادب مکتوب دری در هر کجا جغرافیای این زبان که بودهاند هم به این زبان افکار و آثار خود را نوشتهاند و هم گویندگان و نویسندگان اشعار و آثار را حمایت کردهاند.
زبان فارسی دری به یک تعبیر از سدهی چهارم هجری به بعد زبان دوم تمدن اسلامی و زبان علم و دین و دانش و فرهنگ و سیاست در پهنه وسیعی از جهان بوده است و همه گویندگان به زبانهای دیگر که به این زبان گفته و نوشتهاند و تمام سلسلههایی که از این نویسندگان و دانشی مردان و شاعران حمایت کردهاند چنانکه در گسترش آن نقش داشتهاند در میراث مکتوب این زبان سهم دارند، بنابراین نباید آنرا به زبان یک قوم خاص تنزل داد.
در مقاله "دری گفتاری افغانستان در شعر مولانا" که در واقع متن خطابهی استاد جاوید در مجلس بزرگداشت مولانای بلخی در میزان ۱۳۵۳ در کابل است و هدفش این است که اثبات شود که هجرت مولانا و خانوادهاش از بلخ و ماندن در قونیه، سبب شد که میراث زبانی و ادبی خراسانی او در مثنوی معنوی و غزلیات جلوهگر شود.
اما کاربرد واژگان و اصطلاحات و تعبیرهای خراسانی درین دو اثر گاه به گونهایست که دریافت آن برای دیگر فارسیزبانان بدون مراجعه به فرهنگهای لغت دشوار است. درین مقاله سخن از معارف بهاءالدین ولد آغاز میشود و برخی از واژگان آن کتاب ارجمند را که امروزه در گفتار مردم افغانستان دیده میشود و رواج دارد، بر میشمارد.
کابل زادگاه آقای جاوید بود
در مورد معنی "گردک" به نظر میرسد اشتباهی رخ داده باشد. این واژه به صورت ترکیبی اضافی در شبِ گردک، در معارف به کار رفته است که معنی آن با توجه به شاهد مثنوی و وجود واژه خطبه که مراد از آن خطبهی عقد نکاح است یکی است، شبِ گردک: شب زفاف، گردک، گرد آمدن با عروس.
مقاله دیگر این مجموعه به "سبک هندی و ویژگیهای آن" اختصاص دارد که به نظر میرسد مقاله دوم باید جلوتر از اولی قرار داده شود، زیرا در آن از واژهی سبک و اصطلاحات و مترادفات آن در زبان شاعران و انتساب سبکها به مکانهای جغرافیایی و بحث دورههای زمانی سبکها، سخن رفته است و در پایان این مقاله بیشتر مقولاتی که از ویژگیهای سبک هندی دانسته شده است و در مقالهی نخستین با تفصیل بیشتر آمده است، آورده شده است.
"رگههای تیاتر و هنر نمایش در ادب دری" چاپ شده در مجلهی هنر سال پنجم، شماره اول ۱۳۶۵خورشیدی، این مقاله به ویژه از نظر تاریخ اجرای تیاتر و نمایشنامه در افغانستان اهمیت دارد که اولی آن در پغمان در سال ۱۳۰۱ خورشیدی و نمایشنامههای بعدی که تا سال ۱۳۲۲ اجرا شده است. در این سال تئاتر موسوم به پوهنی ننداری افتتاح شد و هنر تمثیل دوباره آغاز گردید و از نمایشنامههایی که در آن مکان اجرا شد، یاد شده است.
اما پیش از اینها انواع بازیهای دیگر که میتواند ریشه و پایه نمایش شمرده شود در کشور وجود داشته است، مانند شیرینکاریهای دلقکها، تقلیدگری و هنرنمایی مقلّدها، ادا کاری بازیگرها و شعبدهبازها، شبیهکشی، نظیرهسازی و تعزیهها در ماه محرم و همین طور هنر لعبتبازی که به آن پردهبازی هم گفته شده است و اشارات بسیاری در اشعار سنایی و عطار دقیقاً نشان میدهد که لعبتبازها لعبتها را از پس پرده به حرکت میآورده و از زبان آنان سخن میگفتهاند.
مقاله دیگر خطابهی استاد جاوید است در لندن دربارهی بازتاب صلح در شعر دری به مناسبت اوضاع افغانستان عنوان اصلی مقاله "رایحهی صلح در فرهنگ ما" است و متأسفانه این عنوان در صدر مقاله دیده نمیشود.
بیشترینهی مطالب این مقاله مربوط به نهضت و حرکت آشتی ادیان و مذاهب در عهد اکبرشاه گورگانی مربوط میشود.
استاد جاوید حتی گرایش صائب تبریزی را به بیان اشعاری که در آن به تحمل و مدارا و شکیبایی و تسامح دعوت میکند ناشی از تأثیر این اصلاحات میداند.
این شیوه که صلح کل خوانده میشد در اشعار شاعران عهد اکبرشاه و پس از او جلوههایی دارد که در مقاله نقل شده است. باید یادآوری کند که این نوع مضامین که در شعر صائب ویژگی خاص شمرده میشود در اشعار مولانا جلالالدین محمد بلخی و خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی و شاعران و عارفان دیگر دیده میشود.
در پایان مقاله مطالبی در باب لویه جرگه و تاریخ دایر شدن لویه جرگهها و سبب برگزاری آنها آمده است، درین جا نیز بار دیگر بحث درختدوستی که پیشتر بدان اشارت شد، تکرار میشود.
مقالهی "بازتاب صلح در شعر فارسی"، عمدتاً بر بحث و ذکر شواهد از دیوانهای شاعران سدههای چهارم و پنجم و ششم میچرخد که اگر توالی تاریخی مدار اعتبار باشد در مجموعهی مقالات باید این مقاله مقدم بر مقالهی پیشین باشد.
بیشترین اشعاری که به عنوان شاهد دعوی درین مقاله نقل شده است از آن حکیم ابوالقاسم فردوسی و شاهنامهی اوست که از یک منظر کتابی است که در آن از جنگ و صلح سخن بسیار رفته است با این یادآوری که حکیم توسی بر صلح و برتری آن بر جنگ تأکید دارد و قهرمانان بزرگ او بیشتر در صلح میزنند و تا مجبور نشوند تن به جنگ نمیدهند.
پس از فردوسی سایر شواهد نقل شده از امیر خسرو دهلوی و قرانالسعدین او بیشتر از دیگران است.
"یادداشتی دربارهی شب یلدا" که عنوان مقالهی دیگر است باید قاعدتاً در مجلهی آئینها و باورها بیاید نه اینجا. درین مقاله پس از معنی کردن واژهی یلدا و یادآوری تولد مسیح به سراغ آئین میترا میرود و میترا که همان مهر است در بامداد شب یلدا دوباره زاده میشود. باری در این مقاله به درستی بیان نمیشود که رابطهی شب یلدا با آئین مهری چیست؟
"درود بر زن، درود بر مادر" درباره اهمیت زن و نقش و جایگاه زن که از مباحث مهم آن توجه به زنان شاهنامه است و بحث مختصر و مفید دیگر این مقاله بحث از واژهی مرد و مردانگی و رادمردی و جوانمردی است. در پایان مقاله از زنان نامبردار اعم از پادشاهان، ملکهها و دانشی زنان نام برده و از آثار و اشعار آنان یاد شده است.
"افسانه بابه نوروز" نیز مبتی بر باورهای عامیانه است و میبایست در مجموعه مقالات فرهنگ عامه میآمد. جای مقاله "سنگ فارس" نیز که در حوزه فرهنگ عامه قرار دارد درین مجموعه نیست
نظرات
ارسال یک نظر