فوریه 9, 2014
شماره 162 / یکشنبه 20 / دلو / 1392 / 9 /فبروری/ 2014
نوشته: محمد داود سیاووش
با توجه به تلاش ها، معاملات و تعاملاتي كه در اتحاد هاي نا همگون و غير متجانس كانديدان در زمينه جلب متحدين جریان دارد به نظر نمي رسد هيچ يك از كانديد ناتوان تشكيل تيم كاري را داشته باشد كه بتواند كشتي غرق در فساد، قاچاق ، قانون شكني، و زور گويي حكومت فعلي را از تلاطم بحران نجات دهد . زيرا در هر اتحاد مخالفت هاي آشكار نظري و عملي از همين اكنون هويداست و سر وصدا هاي امتياز خواهي ها و امتياز گيري ها د رهر گوشه و كنار كشور بالاست .
اجماع، ايتلاف، اتحاد وهرنوع تشكيلات ازين قبيل وقتي در صحنه سياسي پيروز ميگردد كه عناصر متشكله آن اتحاد ها ، ايتلاف ها و تيم ها در مفاهيم كليدي نظر واحد داشته باشند، تيم واقعا خدمتگذار از افرادي تشكيل ميشود كه مقام و چوكي دولت را به صفت مسووليت قبول كنند نه صلاحيت فضل فروشي وپايمال نمودن قانون.
كسانيكه يك روز قبل از اتحاد به قول معروف سايه همديگررا به تفنگ مي زدند، كسانيكه يك روز قبل از اتحاد از بردن نام همديگر عار داشتند يقينا در فردای پيروزي اين اتحاد هاي تاكتيكي چنان به جان هم خواهند افتاد كه در شرايط خروج قواي بين المللي دمار از همديگر بكشند.
تجارب تلخ اتحاد هاي تاكتيكي گذشته:
تجربه به كرات ثابت نموده كه اتحاد هاي تاكتيكي نتايج تلخي در حكومت داري كشور به ميراث گذاشته است. داود خان در اتحاد با جنا ح هاي حزب خلق در بيست و شش سرطان كودتا نمود اما در فرداي پيروزي چنان باآن گروه ها مواجه شد كه در اولين روز هاي اعلان جمهوريت عبدالحميد محتاط را از كابينه اخراج نمود، در قدم بعدي پاچا گل و فيض محمد را از وظايف شان بيجا كرد ودر گام آخر حسن شرق را از كابينه كشيده در نهايت برا ي مقابله با هفت گروه شامل در اتحاد دستگاه دولت آماده گي ميگرفت كه با قيام افسران حزب خلق رژيم سقوط نمود .
با اتحاد تاكتيكي جناح هاي حزب خلق پس از هفت ثور اين جناح ها چنان به جان هم افتادند كه از كشته ها پشته ها ساخته شد وافرادي چون دگروال قادر كه بازوي نظامي كودتا بود به زندان افتاد. پس از شش جدي با اتحاد هاي تاكتيكي به حدي فركسيون ها و گروه هاي زير سقف تشكيل شد كه حتا اعضاي يك حزب که سالها در کنار هم بودند همديگر را نمي شناختند و تاپه میزدند كه در نتيجه هسته دروني قدرت انفجار نموده وضعيتي پيش آمد كه تيوريسن هاي چهل ساله آن حزب مجبور شدند در پناه افراد بيسواد و كم سواد مسلح آن سازمان پنهان شوند . اتحاد هاي پشاور، راولپندي و تهران چنان مضحك بود كه در فرداي آن از يك سازمان دهها سازمان به نامهاي وحدت، جمعیت، اتحاد، حركت و… سر بيرون كرد . با پيروزي مجاهدين عملا رييس دولت در ارگ وصدراعظم در چار آسياب پس از رسيدن به قدرت سنگرگرفتند وروزگار طوري آنان را مجبور ساخت كه با اتحاد تاكتيكي در فرجام كسي راكه به خاطرآن باهم مي جنگيدند يكي سر پرست رياست جمهوري وديگري رييس شوراي هماهنگي قبول كرد و جالب تر از آن كسي كه با ارگ مي جنگيد، با داخل شدن طالبان به كابل در اتحاد مجدد و تاكتيكي با كاروان عقب نشيني ارگ نشینان از كابل خارج شد. پس از سقوط طالبان نرم خو ترين ديموكرات ها چنان در مسايل قومي و زباني به نقب زني و ماين گذاري در اسناد تقنيني پرداختند كه دهها سال زخم هاي انفجار و انتحار آن التيام نخواهد يافت.
اين هاي نمونه هاي كوچكي از اتحاد هاي تاكتيكي ميباشند كه بهاي آن را مردم افغانستان با خون شان پرداختند، بنابر آن بايد از آن در س گرفت، چون بزرگان گفته آند :
هركه ناموخت از گذشت روزگار
هيچ ناموزد زهيچ آموزگار
اولويت ها و حساسيت هاي لحظه جاري :
حساسبت هاي لحظه جاري به مراتب خطرناكتر از مواردي اند كه نمونه هاي آنرا در بالا برشمرديم. در حاليكه نيروهاي بين المللي درسال 2014 از افغانستان خارج مي شوند، حتا بودجه عادي كشور از كمك هاي جامعه جهاني تمويل ميشود، كشور قواي هوايي و زرهی تانك ندارد و مصارف 350 هزار نيروي نظامي را جامعه جهاني مي پردازد، ازنظر اقتصادي كشور به بازار اموال استهلاكي كشور هاي خارجي مبدل شده و ماجرا جويي هاي تيم حاكم سوء تفاهم هاي بزرگي را با تمويل كنندگان جهاني بوجود آورده، در چنين و ضعيت، داخل شدن همه نيروهاي متضاد در فضاي انتخابات آژيرهاي خطر را از هر گوشه به صدا آورده است. داخل شدن نيروها با بيرقهاي تنظيمي و قومي به كار زار انتخابات در پناه كانديدان بي پايگاه اجتماعي و پناه بردن اين كانديدان به پايگاه بانكهاي رأي اين امكان را به وجود آورده كه شايد بازهم در فرداي پيروزي تصفيه حساب هاي خونيني در تقسیم چوکی ها ميان نيروي تازه به دوران رسيد ه در پيش باشد. براي جلوگيري از يك فاجعه وحشتناك بايد وضعيت چنان شكل داده مي شد كه در فردا:
1- بيرق هاي تنظيمي و قومي با شناسنامه هاي شهروندي تعويض شوند وجدا از اشكال مشاركت سهامي كنوني جریان های فکری بر اساس لياقت ، مهارت ، كفايت و توانايي ها و ملاكهاي صداقت عملي و تقواي سياسي شان شناخته شوند.
2- هر مدعي كانديداتوري بايد حد اقل يك هزار كدر معتقد به هويت شهروندي كه در جنگ ها و انقطاب هاي سی سال اخیر و چوروچپاول وقاچاق و فساد شامل نبوده باشد به گرد خود جمع نموده وارد صحنه شود، وبا يد كهنه روشنفكري كه از معامله گري سود مي برد و تابوهایي كه خود را مادام العمر غير مسوول وواجب الاحترام و غير قابل تعويض مي دانند شامل اين كته گوري نباشد. در غير آن كانديدي كه به شانه بانك رأي وارد صحنه شده، بايد بداند كه در آينده يا به سرنوشت آقاي كرزي مبتلا ميشود كه اکنون نه در داخل پشتيبان دارد و نه درصحنه بين المللي، و از فرط تنهايي ماجراجويي ميكند ويا به سرنوشت داود خان مبتلا خواهد شد.
3- تيم شهروند كه در اصول به مصالح علياي افغانستان واحد متعهد باشد مسوولیت کشور را از كابينه تا والي ها، قوماندانان و امور ملكي و نظامي، براي يك دوره به عهده گيرد و زمينه را براي رشد تيم جوان ديگر از بطن جامعه در همه ابعاد براي دور بعدي مساعد سازد.
4- مسووليت وزارت هاي دفاع، داخله، امنيت ملي، ماليه، بانكها به افراد متخصص غير وابسته به احزاب بر سر اقتدار وغير وابسته به اپوزيسيون سپرده شود.
5- امور بانكداري و محاسبه دخل و خرچ كشور باتوجه به تجارب خوب گذشته به اهل هنود و سيكها سپرده شود.
6- همه يكهزار كدر شهروند دارايي خودرا ثبت نموده هر لحظه حاضر به پاسخ گويي و شفافيت باشند.
7- قانون اشد مجازات به مقام های عالي رتبه منجمله وزرا ، والي ها، قوماندانان و روء ساي ادارات مستقل در صورت آلوده گي به فساد نافذ گرديده با ملاحظه هرنوع رشوه ، اختلاس، زور گويي ، قانون شكني، قاچاق و غيره فرد اول اداره تا سرحد اشد مجازات مورد مواخذه و محاكمه علني قرار گيرد.
8- شهردارها يا شاروالها و والي های ولايات و ولسوالها به انتخاب مردم مقرر شوند.
9- بخشهاي از اداره امنيت ملي و پوليس براي كشف جرايم در درون دستگاه دولت انكشاف داده شوند.
10- در همه ادارات و مقام های رهبري در كنار كدر هاي جوان مشاوريت هايي از كدر هاي با تجربه سابقه دار ايجاد گردد كه مسوو ليت رعايت اجراآت اصولي و قانوني در ادارات را داشته باشند.
11- سلسله مراتب بيروكراتيك دستگاه دولت به حداقل كاهش داده شود كه اجرآات بايك يادو امضا در يك ضرب الاجل معين به اسرع وقت صورت گيرد.
12- كورس هاي مستعجل فراگيري اصول نوين اداره براي كدر هاي جوان در داخل و خارج كشور تدوير يابد.
13- از تورم تشكيلاتي و بيكاري مخفي كاسته شود وبه احداث تاسيسات زير بنايي و رفع بيكاري اقدام شود.
14- تفكيك واضح قواي ثلاثه به وجود آيد و اركان قضا و سارنوالي از استقلاليت واقعي برخوردار شوند.
15- از تجار و سرمايه داران ملي در برابر ورود و هجوم اموال استهلاكي خارجي حمايت شود.
16- سيستم دفاع ملي زميني و هواي ايجاد گردد.
17- به مساله تهيه مسكن و حل مشكل بي سر پناهي مردم توجه شود.
18- سيستم قرار دادها اصلاح شود و مديريت پروژه ها را خود كمپني هاي خارجي به عهده بگيرند.
19- به ميكانيزه نمودن سكتور زراعت و آبياري توجه شود.
20- رابطه زخم خورده سياست خارجي كشوربا جهان با رعايت احترام متقابل و اصل منافع متقابلا مفيد با كشور هاي جهان و خصوصاً با امریکا بازسازي شود و اصلا با براي سياست خارجي در چوکات جدید دكترين سیاسی نظامي و اقتصادي كشور برنامه ريزي مشخص صورت گيرد.
21- رسانه هاي آزاد به صفت ركن چهارم ساختار دولت رشد و انكشاف داده شود.
هرگاه يك تيم پاك نفس با تقوا با چنين تركيب عنان امور كشور را با روحيه شهروندي و مبناي ارزشهاي مدني به دست گيرد مطمنا كشور از بحران كنوني نجات خواهد يافت
نوشته: محمد داود سیاووش
با توجه به تلاش ها، معاملات و تعاملاتي كه در اتحاد هاي نا همگون و غير متجانس كانديدان در زمينه جلب متحدين جریان دارد به نظر نمي رسد هيچ يك از كانديد ناتوان تشكيل تيم كاري را داشته باشد كه بتواند كشتي غرق در فساد، قاچاق ، قانون شكني، و زور گويي حكومت فعلي را از تلاطم بحران نجات دهد . زيرا در هر اتحاد مخالفت هاي آشكار نظري و عملي از همين اكنون هويداست و سر وصدا هاي امتياز خواهي ها و امتياز گيري ها د رهر گوشه و كنار كشور بالاست .
اجماع، ايتلاف، اتحاد وهرنوع تشكيلات ازين قبيل وقتي در صحنه سياسي پيروز ميگردد كه عناصر متشكله آن اتحاد ها ، ايتلاف ها و تيم ها در مفاهيم كليدي نظر واحد داشته باشند، تيم واقعا خدمتگذار از افرادي تشكيل ميشود كه مقام و چوكي دولت را به صفت مسووليت قبول كنند نه صلاحيت فضل فروشي وپايمال نمودن قانون.
كسانيكه يك روز قبل از اتحاد به قول معروف سايه همديگررا به تفنگ مي زدند، كسانيكه يك روز قبل از اتحاد از بردن نام همديگر عار داشتند يقينا در فردای پيروزي اين اتحاد هاي تاكتيكي چنان به جان هم خواهند افتاد كه در شرايط خروج قواي بين المللي دمار از همديگر بكشند.
تجارب تلخ اتحاد هاي تاكتيكي گذشته:
تجربه به كرات ثابت نموده كه اتحاد هاي تاكتيكي نتايج تلخي در حكومت داري كشور به ميراث گذاشته است. داود خان در اتحاد با جنا ح هاي حزب خلق در بيست و شش سرطان كودتا نمود اما در فرداي پيروزي چنان باآن گروه ها مواجه شد كه در اولين روز هاي اعلان جمهوريت عبدالحميد محتاط را از كابينه اخراج نمود، در قدم بعدي پاچا گل و فيض محمد را از وظايف شان بيجا كرد ودر گام آخر حسن شرق را از كابينه كشيده در نهايت برا ي مقابله با هفت گروه شامل در اتحاد دستگاه دولت آماده گي ميگرفت كه با قيام افسران حزب خلق رژيم سقوط نمود .
با اتحاد تاكتيكي جناح هاي حزب خلق پس از هفت ثور اين جناح ها چنان به جان هم افتادند كه از كشته ها پشته ها ساخته شد وافرادي چون دگروال قادر كه بازوي نظامي كودتا بود به زندان افتاد. پس از شش جدي با اتحاد هاي تاكتيكي به حدي فركسيون ها و گروه هاي زير سقف تشكيل شد كه حتا اعضاي يك حزب که سالها در کنار هم بودند همديگر را نمي شناختند و تاپه میزدند كه در نتيجه هسته دروني قدرت انفجار نموده وضعيتي پيش آمد كه تيوريسن هاي چهل ساله آن حزب مجبور شدند در پناه افراد بيسواد و كم سواد مسلح آن سازمان پنهان شوند . اتحاد هاي پشاور، راولپندي و تهران چنان مضحك بود كه در فرداي آن از يك سازمان دهها سازمان به نامهاي وحدت، جمعیت، اتحاد، حركت و… سر بيرون كرد . با پيروزي مجاهدين عملا رييس دولت در ارگ وصدراعظم در چار آسياب پس از رسيدن به قدرت سنگرگرفتند وروزگار طوري آنان را مجبور ساخت كه با اتحاد تاكتيكي در فرجام كسي راكه به خاطرآن باهم مي جنگيدند يكي سر پرست رياست جمهوري وديگري رييس شوراي هماهنگي قبول كرد و جالب تر از آن كسي كه با ارگ مي جنگيد، با داخل شدن طالبان به كابل در اتحاد مجدد و تاكتيكي با كاروان عقب نشيني ارگ نشینان از كابل خارج شد. پس از سقوط طالبان نرم خو ترين ديموكرات ها چنان در مسايل قومي و زباني به نقب زني و ماين گذاري در اسناد تقنيني پرداختند كه دهها سال زخم هاي انفجار و انتحار آن التيام نخواهد يافت.
اين هاي نمونه هاي كوچكي از اتحاد هاي تاكتيكي ميباشند كه بهاي آن را مردم افغانستان با خون شان پرداختند، بنابر آن بايد از آن در س گرفت، چون بزرگان گفته آند :
هركه ناموخت از گذشت روزگار
هيچ ناموزد زهيچ آموزگار
اولويت ها و حساسيت هاي لحظه جاري :
حساسبت هاي لحظه جاري به مراتب خطرناكتر از مواردي اند كه نمونه هاي آنرا در بالا برشمرديم. در حاليكه نيروهاي بين المللي درسال 2014 از افغانستان خارج مي شوند، حتا بودجه عادي كشور از كمك هاي جامعه جهاني تمويل ميشود، كشور قواي هوايي و زرهی تانك ندارد و مصارف 350 هزار نيروي نظامي را جامعه جهاني مي پردازد، ازنظر اقتصادي كشور به بازار اموال استهلاكي كشور هاي خارجي مبدل شده و ماجرا جويي هاي تيم حاكم سوء تفاهم هاي بزرگي را با تمويل كنندگان جهاني بوجود آورده، در چنين و ضعيت، داخل شدن همه نيروهاي متضاد در فضاي انتخابات آژيرهاي خطر را از هر گوشه به صدا آورده است. داخل شدن نيروها با بيرقهاي تنظيمي و قومي به كار زار انتخابات در پناه كانديدان بي پايگاه اجتماعي و پناه بردن اين كانديدان به پايگاه بانكهاي رأي اين امكان را به وجود آورده كه شايد بازهم در فرداي پيروزي تصفيه حساب هاي خونيني در تقسیم چوکی ها ميان نيروي تازه به دوران رسيد ه در پيش باشد. براي جلوگيري از يك فاجعه وحشتناك بايد وضعيت چنان شكل داده مي شد كه در فردا:
1- بيرق هاي تنظيمي و قومي با شناسنامه هاي شهروندي تعويض شوند وجدا از اشكال مشاركت سهامي كنوني جریان های فکری بر اساس لياقت ، مهارت ، كفايت و توانايي ها و ملاكهاي صداقت عملي و تقواي سياسي شان شناخته شوند.
2- هر مدعي كانديداتوري بايد حد اقل يك هزار كدر معتقد به هويت شهروندي كه در جنگ ها و انقطاب هاي سی سال اخیر و چوروچپاول وقاچاق و فساد شامل نبوده باشد به گرد خود جمع نموده وارد صحنه شود، وبا يد كهنه روشنفكري كه از معامله گري سود مي برد و تابوهایي كه خود را مادام العمر غير مسوول وواجب الاحترام و غير قابل تعويض مي دانند شامل اين كته گوري نباشد. در غير آن كانديدي كه به شانه بانك رأي وارد صحنه شده، بايد بداند كه در آينده يا به سرنوشت آقاي كرزي مبتلا ميشود كه اکنون نه در داخل پشتيبان دارد و نه درصحنه بين المللي، و از فرط تنهايي ماجراجويي ميكند ويا به سرنوشت داود خان مبتلا خواهد شد.
3- تيم شهروند كه در اصول به مصالح علياي افغانستان واحد متعهد باشد مسوولیت کشور را از كابينه تا والي ها، قوماندانان و امور ملكي و نظامي، براي يك دوره به عهده گيرد و زمينه را براي رشد تيم جوان ديگر از بطن جامعه در همه ابعاد براي دور بعدي مساعد سازد.
4- مسووليت وزارت هاي دفاع، داخله، امنيت ملي، ماليه، بانكها به افراد متخصص غير وابسته به احزاب بر سر اقتدار وغير وابسته به اپوزيسيون سپرده شود.
5- امور بانكداري و محاسبه دخل و خرچ كشور باتوجه به تجارب خوب گذشته به اهل هنود و سيكها سپرده شود.
6- همه يكهزار كدر شهروند دارايي خودرا ثبت نموده هر لحظه حاضر به پاسخ گويي و شفافيت باشند.
7- قانون اشد مجازات به مقام های عالي رتبه منجمله وزرا ، والي ها، قوماندانان و روء ساي ادارات مستقل در صورت آلوده گي به فساد نافذ گرديده با ملاحظه هرنوع رشوه ، اختلاس، زور گويي ، قانون شكني، قاچاق و غيره فرد اول اداره تا سرحد اشد مجازات مورد مواخذه و محاكمه علني قرار گيرد.
8- شهردارها يا شاروالها و والي های ولايات و ولسوالها به انتخاب مردم مقرر شوند.
9- بخشهاي از اداره امنيت ملي و پوليس براي كشف جرايم در درون دستگاه دولت انكشاف داده شوند.
10- در همه ادارات و مقام های رهبري در كنار كدر هاي جوان مشاوريت هايي از كدر هاي با تجربه سابقه دار ايجاد گردد كه مسوو ليت رعايت اجراآت اصولي و قانوني در ادارات را داشته باشند.
11- سلسله مراتب بيروكراتيك دستگاه دولت به حداقل كاهش داده شود كه اجرآات بايك يادو امضا در يك ضرب الاجل معين به اسرع وقت صورت گيرد.
12- كورس هاي مستعجل فراگيري اصول نوين اداره براي كدر هاي جوان در داخل و خارج كشور تدوير يابد.
13- از تورم تشكيلاتي و بيكاري مخفي كاسته شود وبه احداث تاسيسات زير بنايي و رفع بيكاري اقدام شود.
14- تفكيك واضح قواي ثلاثه به وجود آيد و اركان قضا و سارنوالي از استقلاليت واقعي برخوردار شوند.
15- از تجار و سرمايه داران ملي در برابر ورود و هجوم اموال استهلاكي خارجي حمايت شود.
16- سيستم دفاع ملي زميني و هواي ايجاد گردد.
17- به مساله تهيه مسكن و حل مشكل بي سر پناهي مردم توجه شود.
18- سيستم قرار دادها اصلاح شود و مديريت پروژه ها را خود كمپني هاي خارجي به عهده بگيرند.
19- به ميكانيزه نمودن سكتور زراعت و آبياري توجه شود.
20- رابطه زخم خورده سياست خارجي كشوربا جهان با رعايت احترام متقابل و اصل منافع متقابلا مفيد با كشور هاي جهان و خصوصاً با امریکا بازسازي شود و اصلا با براي سياست خارجي در چوکات جدید دكترين سیاسی نظامي و اقتصادي كشور برنامه ريزي مشخص صورت گيرد.
21- رسانه هاي آزاد به صفت ركن چهارم ساختار دولت رشد و انكشاف داده شود.
هرگاه يك تيم پاك نفس با تقوا با چنين تركيب عنان امور كشور را با روحيه شهروندي و مبناي ارزشهاي مدني به دست گيرد مطمنا كشور از بحران كنوني نجات خواهد يافت
نظرات
ارسال یک نظر