چنداشاره به انتظارات از انتخابات

نوشته:محمدداود سیاووش
درکشوری چون افغانستان که روند آزادی های مدنی وحقوق سیاسی واجتماعی مردم هنوز روال طبیعی خودرا نیافته وگروه ها ،احزاب و جناح های مختلف با اتکا به پوتانسیل نظامی ،مالی و اتنیکی می خواهند در هرنوع معادله ومعامله خودرا تعویض ناپذیر و یا الترناتیف یگانه فکرکنند، مردم باید به یک مساله توجه داشته باشند که این نهادهای سیاسی و به ظاهرمدنی دایم از نام آنان حرف میزنند و به اصطلاح خود رابه شکلی از اشکال طاووس علیین شده آنان می دانند.
مردم باید در همچو اوضاع و احوال به چند نکته ملتفت باشند:
یکی آنکه تصمیم نهایی رادرپای صندوق های رای آنان می گیرند نه کسانی که درتلویزیون ها،رادیوها و رسانه ها گوش افلاک را با سرو صداهای شان کرکرده اند.
دوم آنکه مردم نباید چنان فکر کنند که فقط با تدویر انتخابات و گفتن کلمه دموکراسی همه کارها رو به راه شده به صورت خلق الساعه رفاه،سعادت،خوشبختی ،ترقی،حکومت قانون و سایر خواسته ها را آنان به دست آورده به اصطلاح با گر گفتن دهن شان شیرین خواهد شد.
اگرچنین توقع بلند پروازانه وجود داشته باشد که هیچ شهروند دست از دست خطا نکند و همه چیز فقط با گفتن کلمه دموکراسی و انتخابات به سراغش بیاید این انتظار خیلی بالا و غیر واقعی می باشد که ممکنست در فردا مردم از دموکراسی و انتخابات ماٌیوس شوند.
در حالیکه اصولاًدر همچو حالات مردم باید دست به کار شوند و حقی را که قانون برای شان داده در پرتو تلاشی که قانون آنرا حمایت می کند به دست بیاورند.
سوم آنکه در جهت مخالف این انتظارات بالا مردم نباید باز هم دست زیر آلاشه نشسته چنین فکر کنند که رفتار غیر عادلانه در انتخابات ، روش غیر قانونی زمامداران و استبداد و فشار برآنان گویا یک چیز بسیار طبیعی می باشد و با این تصور باطل خود را به یک جریان به ظاهر دموکراتیک ولی در عمل استبدادی بسپارند.
برخلاف مردم باید بیدار باشند و در موارد سرنوشت سازی چون انتخابات از اعمال زمامداران و مسوولان امور جدآ مراقبت نموده در برابر هر نوع زورگویی، روش غیر قانونی و فشار عکس العمل متناسب نشان بدهند.
در دوبعد این مساله مردم مایوس خواهند شد اولا درحالیکه انتظارات جادویی از نام دیموکراسی داشته باشد دوم در حالیکه هرنوع حرکت دموکراتیک را گویا ترفندی از دستگاه قانون شکن واستبدادی دانسته به آن علاقه نگیرند. در بعد دیگر نیروهایی که از نام مردم وارد صحنه شده به مبارزات انتخاباتی میپردازند این جرئت اخلاقی راباید داشته باشند که بپذیرند اگر من انتخابات نشدم نتیجه غیر دموکراتیک نیست دراین حال اگر کسی برخلاف این ماٌمول خود را مظهر دموکراسی وانتخاب خودرا ملاک انتخاب دمو کراتیک میداند لاغیر. در واقع دکتاتوری میباشد که لحاف دموکراسی را به سر کرده است. نیرو های ظاهراٌ سیاسی موجود باید این جسارت را داشته باشند که قبول کنند شکست دریک نظام دموکراتیک بازهم پیروزی میباشد. چون قبول پیروزی طرف مقابل دریک جریان قانونی شرافتمندانه تراز به چالش کشیدن آن است. مدعیان پیروزی در انتخابات باید بدانند که شکست درانتخابات به مفهوم شکست درهمه چیزنیست واین فرهنگ عالی سیاسی را باید فرا گیرند که باشکست دراین مرحله ممکنست با رعایت قانون در دوره بعدی از پله کان قانون به قدرت راه خواهندیافت. بعضا مدعیان رسیدن به قدرت به خاطر پیروزی شان ادعا های بلند پروازانه چون (خواست ملت) را مطرح نموده با تولید هیجانات میخواهند کار زا ر انتخاباتی شان را گرم سازند . کارشناسان چنین هیاهو ی اتخاباتی را فقط به خاطر جلب حمایت زود گذر مردم میدانند درغیر آن پژ وهشگران ملت را متشکل از افراد ، خانواده ها ،قبایل،انجمن های مذهبی،شهر ها، مناطق وگروه های قو می میدانند که اصولاٌ مانند یک شخص نمیتوانند افکار خود را درکلیه مسایل به یک نکته متمرکز ساخته مانند ماشین یکسان فکر کنند . یک ملت میتواند نظریات متفاوت وگوناگون در باره مسائل سرنوشت ساز کشوری داشته باشد والزاماً همه آنان باهم توافق نخواهند داشت. هر نیروی سیاسی که در ساختار دولت پا فشاری بر یکسان سازی ملت داشته باشد ملت را درمقابل خود خواهد یافت. آزادی های مورد حمایت قانون برای کشوری که در آن اقوام وملیت های مختلف زندگی میکنند از اهمیت خاص برخوردار است. اگر فضا باز وشفاف نباشد واقلیت های قومی احساس نمایند که درانتخابات هرگز پیروز نخواهند شد، ممکنست از جریان دموکراسی منحرف شده راه های دیگری را جستجو کنند. در حالیکه درقرن بیست ویک یک سیاهپوست میتواند رئیس جمهور بزرگترین قدرت جهان شود، اگر اقلیت های قومی درکشوری چون افغانستان خودرا ما دام العمر به دلیل اقلیت بودن از قدرت محروم احساس کنند ممکنست روال زندگی سیاسی چندان دموکراتیک نبوده حتا تدویر انتخابات ضرورنباشد. کارشناسان مینویسند : درعصر حاضر مردم باید از سیاستمداری که ادعا میکند که تنها یک خواست ملی وجود دارد وآن اینکه او تنها صدای مشروع آنست برحذر باشند ،زیرا خواست ملی تنها با ارجاع به یک شخص و یا رهبر خاص نه، بلکه با قانون اساسی وچترمحافظتش از منافع ملی دروحدت ملی قابل ارجاع میباشد. کارشناسان هشدار میدهند که در یک جامعه کثیر الاقوام نباید دموکراسی به حربه ظلم یک تبار اجتماعی برعلیه تبار دیگر مبدل شود، وهرگاه از دموکراسی استفاده افزاری صورت گیرد این امکان وجود دارد که بابر گشت صفحه سیاسی این مساله به انتقام جویی ها بیا نجامد که اصلا باروح دموکراسی سازگار نیست. دراسلام ودموکراسی انسانها براساس برتری های قومی نه ، بلکه براساس شایسته گی وتقوای شان در راٌس امور گماشته میشوند .سیاستمداران فرصت طلب ومستبد ممکن است بخواهند بعضی کالا ها بین حامیان آنها توزیع شود که دراین حال حکومت ممکنست به وسیله غارت تنزل باید. گروهی که یک روز پیروز میشود و سایرین را چپاول میکند ممکنست فردا شکست بخورد وهمه آنچه کسب کرده رااز دست بدهد که به این ترتیب همه در دراز مدت می بازند. در حالیکه حکومت مشروع ودموکراتیک باید بامحدود کردن اعمال دولت به قید عدالت ودر نظر نگرفتن سیاست های دولت به عنوان وسیله برای پا داش دادن به حامیان سیاسی و تنبیه نیروهای مخالف شرایط موفقیت رابرای همه ایجاد نماید.

نظرات