با شرکت ها وبانک ها بساز و رسانه ها را بتاز

نوشته : محمدداود سیاووش
در شرایط کنونی مطبوعات ورسانه های افغانستان ،وضعیت طوری شکل گرفته که اگر با شرکت یابانکی نسازید صدا وحرف تان به جایی نمی رسد و نشریه تان از چاپ می ماند.
در نظامهای توتالیتر نویسندگان برای توجیه اعمال افراد بیسوادی که در کرسی های بلند حکمروایی داشتند تیوری بافی می کردند.
آنان به امور روزمره کور کورانه حکم میراندند و گروهی غرق در کتاب ها برای هر عمل شان توجیه تیوریک جستجو می کردند.
این مساله به حدی جاری و ساری بود که باری به یکی از افراد فکاهی ساخته شده بود که بیانیه را که باید پانزده دقیقه به اساس هدایت خودش ترتیب میشد در سی دقیقه خواند،وقتی دلیل را از نویسنده بیچاره پرسید معلوم شد که بعد از قرائت اصل مطلب کاپی تایپ را که اشتباهاً با مضمون اصلی گذاشته شده بودقرائت نموده که نه خودش متوجه شده و نه حضار به این موضوع ایرادی گرفته اند.
با آنکه این موضوع می تواند یک مطایبه قلمداد شود اما در حال حاضر هرگاه نویسنده از نوک قلمش به قول معروف آتش هم بپرد،وقتی پول هزینه برای چاپ مطلبش نداشته باشد حرف هایش ناگفته ونشریه اش متوقف می ماند.
نویسندگان باید به دور شرکت ها پرسه بزنند ،با گروه های خاصی اشاره و استشاره بکنند و بعد ازطی طریق هیرارشی خاصی که آنان دارند در خط "منتر" آنان آمده قلم شان را به خواست آنان از جیب بکشند و هر چه پیش آمد خوش آمد مطابق مزاج آنان بنویسند.
در این حال می بینید که بر این حلقات مانند باران اعلانات ،اعانه ها، سیت های موبایل و... می بارد. سوال اینست که فرق بین این "منترخوانی"ماهرانه با آن فشار ایدیولوژیک توتالیتریزم چیست.؟
بارها دیده شده به نشریه ها حتی قبل از چاپ شرکت ها اعلان داده اند،که دراین حال سوالی پیدا می شود، در حالی که نشریه از چاپ بر نیامده میزان استقبال خوانندگان و موفقیت آنرا در مقایسه باآن نشریه دیگر که به طور منظم نشرات دارد"اگر زیر کاسه نیم کاسه نباشد" چگونه بیشتر ارزیابی می کنند.
اما باید اذعان داشت که خوش بختانه با این پول های اعلانات بانک ها و شرکت ها تاکنون چیزی بدست نیامده و جز فریاد اندوه سترون بودن صدایی به سمع شنوندگان و چشم خوانندگان نرسیده و نمی رسد.
واقعیت امر آنست که ازاین گروپ سازی ها ،دراماتیزه نمودن افکار و رهبری غیر مستقیم روان اجتماعی چیزی به دست نخواهد آمد.
نویسندگان و رسانه ها حق دارند از این فرصت تا آنجا که تقدس مسلکی شان به خطر نیافتد استفاده نمایند ولی باید مد نظر داشته باشند که با خشکیدن رنگ قلم از آن خاطراتی به جای نماندچون دراین حال لازم است که (هم لعل بدست آید و هم یار نرنجد.)
گرفتن اعلان ودادن اعلان فی نفسه کار خوبیست که هرگاه عادلانه ، متوازن وبدون تبعیض وامتیاز باشد میتواند به روند آزادی بیان ،دگراندیشی واصلاح امور مفید واقع شود چنانچه رسانه های آزاد جهان از همین طریق رشد وانکشاف نموده اند ، ولی درکشوری چون افغانستان که جوانه های آزادی بیان هنوز درنطفه میباشد این اعلانات باید مانند باران بهاری طوری ببارند که همه رسانه ها از آن مستفید شوند. شرکت ها،بانکها،کمسیون اصلاحات اداری، دفاتر سازمان ملل درکابل وغیره موسسات اعلان دهنده باید این امتیاز بخشی ها وجگر ودگر ساختن ها وانحصار طلبی های اعلانات را کنار گذاشته یک مرکز کوردناسیون اعلانات ایجاد نمایند که برای تمام رسانه ها یکسان قابل دسترسی باشد. نه آنکه مثل اکنون یک نشریه از کثرت اعلان به فغان آمده و نشریه دیگر را در دروازه دفاتر اعلان دهنده راه نمی دهند.اگر وضع به همین منوال ادامه یابد واعلانات به نشریه های خاص انحصار شود مشروعیت انتخابات ریاست جمهوری نزد مردم زیر سوال خواهد رفت.

نظرات