صدای شهروندان درجه چهارم را کسی نمی شنود

کوه بچه
وضعیت سیاسی, نظامی کشوردرحال حاضر طوری شکل گرفته که حق شهروندی درانحصار قدرتمندان میباشد. یک تیم بی کفایت بر سراقتدار وتیمی ملامت وکنار رفته ازقدرت درمقابل آن طوری صف آرائی نموده اند که تیم برسراقتداربه خاطر خاموش نگهداشتن تیم ملامت که خود یک قوت ونیروی بالقوه وبالفعل درجامعه میباشد جبراً امتیاز های را به آنان میدهد وتیم ملامت نیز تا آنجا که به تطمیع شان ارتباط میگیرد آن رایک غنیمت دانسته بهرطریقی راه همزیستی مسالمت آمیز را باتیم بی کفایت در پیش میگیرد. دراین حال یک تیم مسلح دیگر از جنوب سیمایش را با صدای تفنگ نشان داده درحال نزذیک شدن به مراکز قدرت میباشد دراین میان مردم مانند همیش خموش وناظر لب دوخته اوضاع میباشند. هرنوع امتیاز به همین تیم ها ارتباط میگیرد . درهر نوع استحاله قدرت آنان خودرا الترناتیف فکر میکنند وجامعه جهانی نیز ازروی اجبار ویا ملاحظات دیگر درهرنوع اقدام سهم ونقش آنان را رعایت میکند. درحکومت های پیشین تو تالیتر، تک حزبی وکودتایی چنان معمول بود که یک تیم یاحزب به جای مردم حرف میزد از نام مردم تصمیم میگرفت و به عوض مردم می اندیشید، اما حالا که آن قاعده شکسته وحق شهروندی درجامعه مدنی مطرح میشود چند مشکل وجوددارد, یکی آنکه این تشکیلات مقابل هم که خودرا منبعث از ساختار جامعه مدنی میدانند درجامعه افغانی به موازات مفهومی که درسطح جهان از جامعه مدنی وجوددارد طبیعی به نظر نرسیده تا حد زیادی شکل معامله وخاک زدن به چشم جهان را دارد که تحت نام جامعه مدنی به آن شکل داده میشود. دیوید بیتهام وکوین بویل عناصر متشکله جامعه مدنی را شامل اقتصاد بازار، رسانه های عمومی مستقل , وجود متخصصین مستقل از دولت در زمینه های سیاستگذاری ومهمتر از همه وجود شبکه سالم وپر رونق وخود جوش درتمام زمینه های اجتماعی میدانند که مردم بتوانند امور خود را از آن طریق سازمان دهند که درآن زمره میتوان اتحادیه ها, انجمن ها , کانون ها , سازمان های حقوق بشر, گروه های رضا کار , انجمن های مذهبی وانواع سازمانهای مردمی را به حساب آورد. دراین جا به گروه های فشاری اشاره میشود که بطور طبیعی ازمیان مردم به وجود آمده باشد. درحالیکه درجامعه مدنی کنونی افغانستان چنین ساختارهای طبیعی هنوز شکل نگرفته درحال حاضر گروه فشاردولت درتیم ملامت, تیم تندروان مسلح خلاصه میشود که باداشتن سازماندهی قوی متکی برثروت وزور درواقع افکار جامعه را از زبان نهاد هاشکل میدهند. یک تیم مسلط تمام انجمن ها , اتحادیه ها وگروه ها را باگماشتن افرادخود تسخیر نموده ,نویسنده گان آواره و در به درمیگردند ولی انجمن نویسندگان خالی ازنویسنده فعالیت می نماید، ژورنالیستان متفرق وپراگنده سرگردان اند ولی گروپ های خاص به نام اتحادیه ها فعالیت دارند به همینترتیب شورا ها وجبهه هایی که ساخته شده همه از یک دست اداره میشوند که از عقب آن را گماشته گان دولت ویا تیم کنار رفته از قدرت ویا تیم افراطی مسلح رهبری میکند. جامعه مدنی شکل انجیوئی گرفته وفقط وسیله ای برای امرار معاش چند نفر و گرفتن بورس وکورس وسفرهای خارجی تبدیل شده، درچنین حالت مانمی توانیم صدای واقعی مردم را از حنجره این تشکیلات خود ساخته ونمایشی بشنویم . آزادی بیان را قبل از آنکه حکومت مقید سازد دریک نهاد فرمایشی معاش خور که از نام آزادی بیان تغذیه میکند ومنطق وجودی اش بر آن اساس ظاهرا باید استوار باشد هدف تیر قرار میدهد. دموکراسی ومردم سالاری قبل از آنکه ازحنجره مخالفین اصلی آن مورد حمله قرار گیرند توسط چند معاش خور دریک نهاد به ظاهر مدنی مورد تاخت وتاز قرار میگیرد . اقتصاد بازار را به عوض مخالفین اصلی گماشته گان فرمایشی درنهادهای گماشته شده رد میکنند به همین ترتیب چند دست نامرئی درپشت پرده اکثریت رسانه ها رابه دست گرفته , حتی اعلانات آگهی از خطرماین وغیره که باید متحد المال به همه رسانه ها داده شود درانحصار قرارمیدهند، درشرکت هاوبانک ها افرادی که حتی سواد کافی ندارند بایک اشاره ابروی سناریو نویسان پشت پرده، صد ها وهزاران نویسنده پاک وشریف را که عمر شان را درخدمت به نوشتن حرف حق به سر برده اند به دستوری نویسی ویا پاورقی نویسی وپرداحتن به مسایل روز گذر وزود گذر وسرگرم کننده مصروف میسازند، رسانه های آزاد باید کورسی را بنوازند که دریکی از مراکز حکومت ویا تیم مقابل حکومت ویاتیم تندروان مسلح کمپوز آن ساخته میشود و دراین حال وضعیت پوشالی وکاملاً دراماتیزه شده جاری میباشد که هرکس مجبور است به خاطر امرار معاش وسدجوع را هی دراین کاریدور محو دموکراسی پیدا کند و همینجاست که حرف ها نا گفته, دیدنی ها نادیده , شنیدنی ها نا شنیده وگفتنی ها ناگفته میمانند، مشکل اصلی آنست که در وضعیت فعلی کشور هیچ پدیده به جای خودش قرار ندارد وهر پدیده باضد خود دراتحاد مؤقتی به سر میبرد که صدای اتحاد مؤقتی شان درلحظه کنون مانع بلندشدن صدای واقعی مردم میشود. درحالیکه کشور به انتخابات ریاست جمهوری وانتخابات پارلمانی نزدیک میشودطرفداران تدویر انتخابات شفاف باید به نکات ذیل توجه نمایند: باید به وضعیت رسانه ها تو جه شود , این دست های نامرئی که با اعلانات شان صدای رسانه ها را خفه مینمایند باید جای شان را به قانونی بدهد که در آن همه نشرات آزاد از اعلانات بطور مساوی ونوبتی استفاده نمایند، سوال اینست که آنان به چه معیار به یک نشریه قبل از چاپ نخستین شماره اعلان میدهند وبه نشریه دیگری که ده ها شماره به نشر رسیده ودرحال نشراست اعلان نمیدهند سوال این نیست که کدام شرکت وبانک به کی اعلان میدهد، سوال آنست که چرا به چند نشریه خاص این توجه صورت میگیرد، شاید بانک ها و شرکت ها بر پرتیراژ بودن ومسلسل بودن نشرات را دلیل دلچسپی شان وانمود سازند اما به این سوال چگونه پاسخ میدهند که دادن اعلان به یک نشریه قبل از نشر شماره اول به کدام اساس صورت میگیرد ؟ همینجاست که فضا برای قد برافراشتن رسانه های واقعاً آزاد محدود میشود وجایش را به نشرات فرمایشی داده جهان فقط صدای همان شهروندان درجه اول، دوم و سوم را میشنود و بس.—

نظرات