چرا زبان کاندیدان در دفاع از آزادی بیان، تساوی حقوق زن و مرد، تقویه آزادی های مدنی و توجه به حقوق اطفال الکن است؟

در حالیکه از دروازه یک سیستم مبتنی بر مردمسالاری و از زاویۀ آزادی های مدنی چهل و یک تن امکان آن را یافتند که بطور کاملاً افراطی و تفریطی با برنامه و بی برنامه خود را کاندید بزرگترین مقام رهبری کشور نمایند. در پهلوی آنکه برنامه های آنان هنوز مشخص، جذاب و رهگشا نمی نماید این کاندیدان وقتی بر مصطبه و تربیون سخنرانی ها بالا می روند و یا از عقب میز های مدور تلویزیون ها اهداف شان را بیان می نمایند در بخش دفاع از آزادی بیان، حقوق بشر، تساوی حقوق زن و مرد و تقویه نهاد های مدنی و فرهنگی ودفاع ازحقوق اطفال وبهبود شرایط زندگی آنان زبان شان الکن می شود و در نوشتن رنگ قلم شان خلاص می گردد.
آنان از یاد می برند که فقط از برکت و مزایای همین چوکات نظام مردمسالاری است که ذوق و شوق رسیدن به مقام ریاست جمهوری در سطوح مختلف بالا گرفته و از چپ تا راست و از افراطی تا تفریطی در این راه توانسته اند قد علم کنند.
کاندیدان در سخنرانی های شان همه چشم به سوی طالبان دوخته به نوعی با نجوا و ندبه و زاری میخواهند به شکلی از اشکال با آنان ارتباط داشته باشند در حالیکه طالبان ظاهراً با هیچ یک علناً سر نمی جنبانند.
در اینجا چند مسأله قابل مکث است:
1- در حالیکه طرف مقابل نفس نظام موجود را با حضور جامعه جهانی نمی پذیرد این کاندیدان نظام موجود چگونه از چوکات دموکراسی به آنان چشم امید دوخته اند.
2- هرگاه یکی از این کاندیدان به مقام ریاست جمهوری برسد با توجه به خموشی که در رابطه به ارزش های مدنی، دموکراسی، آزادی بیان، تساوی حقوق زن و مرد و مسایل فرهنگی وهنری اختیار نموده آیا این ارزش هارا قربانی یک اداره مصلحتی استبدادی نخواهد کرد؟
بسیاری ها می پرسند در حالیکه صلح خواسته همه مردم افغانستان است و هیچ کس طرفدار جنگ نیست هر گاه مفاهیم ارزش های مدنی و آزادی بیان قربانی یک صلح منفی شود پیامد آن برای مردم افغانستان چه خواهد بود؟ و اصلاً چه کسی این حق را دارد که از میان بیست و پنج میلیون نفوس افغانستان به خواست چند ده هزار نفر مسلح حقوق بیست چهار میلیون و چند صد هزار نفر رادر عرصۀ هنر، فرهنگ، آزادی بیان و حقوق اجتماعی و مدنی مردم زیر پا گذارد؟

نظرات