کابل: شهری که شهروندانش دود تنفس میکنند

نوشته: محمد داود سیاووش
شاید برای آنانیکه سی سال قبل در کابل زیست مینمودند حتی باور نکردنی باشد اگر بنویسیم که در مکروریان های 2-3-4 ساعت شش صبح فضا به حدی دود آلود میباشد که برای انسان نوعی نفس تنگی دست میدهد، تصور اولی آنانیکه در سالهای اخیر کابل را ندیده اند از عوامل این مسأله احتمالاً این خواهد بود که ،چون مردم از مواد محروقاتی مانند چوب، ذغال، تیل و غیره استفاده مینمایند بنابران فضا را دود مکدر میسازد، نه خیر! در شهر ما ماشاالله اکنون برق در این فصل زمستان به طور بی سابقه اضافه از مصرف وجود دارد و جالب تر از آن اینکه اگر از پل محمود خان به طرف بالا حصار ساعت 9 صبح نگاه کنید طبقه یی از دود را بالای منطقه جادۀ میوند میبینید و هر گاه ازطرف صبح از منزل ششم مکروریان چهار به استقامت میدان هوایی ببینید بالای قلعه وکیل همین چتر دود را که در بالای خانه های مردم است مشاهده میکنید.
از استقامت کارتۀ سه و چهار وقتی به سوی کوه شیر دروازه حوالی صبح دیده شود در دامنه کوه در روز روشن دود خوابیده را میبینید و با این حال کسانی که از شمال کشور از طریق کوتل خیر خانه به شهر وارد میشوند، میگویند که از بلندی کوتل خیر خانه وقتی به شهر کابل دیده شود چنان به نظر می آید که گویا شهر در میان خاک و دود فرو رفته. هر کس با خوانش این مشکل شهر کابل ممکنست دفعتاً سوال نماید که آیا مسوولان مملکت از این پرابلم خبر ندارند؟ شاید باور نکردنی باشد اگر بنویسم که در روز شمارش آرای وزرای کاندید رییس مجلس نمایندگان از مؤظفین تقاضا نمود که هوا کش های پارلمان را فعال سازند تا هوای تالار تازه شود اما در جواب از طرف مؤظفین شنید که هوای شهر هم دود آلود است و این صدای رییس مجلس نمایندگان مستقیماً از طریق تلویزیون به سمع مردم افغانستان و جهان رسید، زیرا تلویزیون نشرات لایف داشت.
چندی قبل از زبان شهزاده یی که مسوول اداره عریض و طویل محیط زیست میباشد شنیده شد که آن اداره برای بهبود محیط زیست پالیسی میسازد و وظایف اجرایی به دوش سایر ادارت است. مردم میگویند «وقتی حتی فضای تالار پارلمان را نیز اثرات دود شهر متأثر ساخته و وکلای پارلمان از آن آگاهی دارند و از جانبی اداره محیط زیست مصروف نوشتن پالیسی بوده و شاروال در مشکلات دوسیه مربوطه اش با سارنوالی و مراجع عدلی و قضایی مصروف است این مشکل را به کی بگوییم و به کجا عرض کنیم» ولی در همین فضای خفقان آور شهر کابل نفس میکشد و ازدحام عجیبی از کسبه کاران، دست فروشان، کراچی کشان، سپندی ها، گدایان و لیلامی فروشان را در میان انبوهی از راه بندان ترافیک میبینید که با حالت خسته، لباس های مندرس و سر و وضع آشفته بخاطر پیدا نمودن یک لقمه روزی به اولادان شان زحمت میکشند. بسیاری از این شهروندان حتی یک تشناب عادی به خاطر شستشوی بدن شان ندارند و با حالت افسرده در میان خاک موتر ها هر روز دود و غباری را تنفس میکنند که پس از کش نمودن کراچی و کشیدن بار مجبوراً با عملیه شهیق و ذفیر به شش های خسته شان فرو میبرند.

نظرات