مسابقه رسیدن به چوکی ها در کشوری که مردمش دونیم میلیارد دالر طی سال گذشته رشوه داده اند به چه معناست؟

نوشته: محمد داود سیاووش
هی میدان و طی میدان
همه به سوی چوکی های فاسد دوان
سالهای جنگ، آوارگی، بی خانمانی، گرسنه گی، ترس و وحشت چنان روحیات روشنفکران افغانستان را در هم کوفت که اکنون پله مادی و وقار ظاهری خود را با تشنه گی روحی در هر نوع حرکت بر همه چیز ارجحیت میدهند.
چشم وگوش اکثریت دست اندرکاران نهاد های قانونگذار، نهضت های اجتماعی، زنان، جوانان، مسوولان و فعالان رسانه ها، نهاد های مدنی، احزاب، انجمن ها و خلاصه هر کی و هر چه در محدود کار فکری فعالیت دارند در این روز ها (خصوصاً در آستانه تشکیل کابینه جدید) به سوی کاخ ریاست جمهوری بود ه است که مگر کدام گوشه از گلیم هزار پاره و لحاف بیمار قدرت به ایشان برسد.
این چه بازاردل آزاریست که همگان در رسیدن به لوکوموتیف قدرت اینچنین از هر طرف به آن آونگان و آویزان اند، حتی مطرح ترین چهره های سیاسی موجود را نام رسیدن به چوکی مدهوش میسازد، در این وضعیتی که کشور در گرداب بحران های وصف نا پذیر غرق است، چرا روشنفکران ما به عوض هوس های زود گذر رسیدن به چوکی های لرزان که با یک نگاه هیبتناک مقامات از دست میروند ، در این باره فکر نمیکنند که وطن را چگونه میتوان از این منجلاب نجات داد؟ در حالیکه دیدن مناظر غم انگیز سیل گدایان، آوارگان زیر خیمه ها، لشکر بیکاران، صف های دراز بیماران، وضعیت دردناک کار شاقه اطفالی که تنها نان آور فامیل های شان اند و همزمان با آن مشاهده سیاستمداران بی سیاست و صحنه های سیاسی بی سیاستمداربا تعداد اندک فکر کنندگان و تعداد کثیر خرچ کنندگان و اسارت افکار در چنگال بیسوادان و کم سوادان، عربده جویی و رجزخوانی بر مردمان، در دستگاهی که خود را مردمی میخواند همراه با ده ها و صد ها صحنه دلخراش و تکان دهنده دیگر انسان را به این فکر می اندازد که آخر این روشنفکران یا شبه روشنفکران ما را که در اصل مدعیان قدرت و عزت ود بددبه و شکوه ظاهری اند کدام خر مهره قدرت اینچنین مسحور و مقهور عذاب رسیدن به چوکی نموده است ،از بلندای زمان این صدا به گوش میرسد :
خوش بود گر محک تجربه آید میان
تا سیه روی شود هر کی در او غش باشد
شیفته گی و افتخار تکیه زدن کهنه روشنفکران و شبه روشنفکران ما بر کرسی های قدرتی که در حال حاضر در افغانستان عاید فساد اداری ناشی ازرشوه در آن با تجارت مواد مخدر یکسانست (و در کشوری که طی یکسال گذشته در آن افغانها مطابق آمار سازمان ملل دو نیم میلیارد دالر رشوه پراخته اندرا) چه میتوان نامید به غیر از جنون قدرت؟
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
اگر حریم فکری دیروز روشنفکران ما غلط ثابت شد نباید یکبار از کعبه به بتخانه و از عبادتگاه به میخانه رو کنند. در حالیکه کلمات تقوا، پاکی، خدمت به وطن و مردم، راستی، صداقت، عدالت در هیچ دوره و زمانی از تاریخ کهنه نه شده و نمیشود، این یکباره از پرهیزکار به مار تبدیل شدن و دمار از جان مردم کشیدن به چه معناست؟ اگر احزاب چپ و راست غلط کردند واکنون در صحنه نیستند وطن و مردم که وجود دارند! اگر راه های احزاب غلط بود راه دین و عدالت خواهی که هیچوقت غلط نمیشود و صراط المستقیم آن وجود دارد.
در این لحظه حساس تاریخ هر افغان وظیفه دارد صف دفاع از صلح را از صف جنگ، صف دفاع از آزادی بیان را از صف قیچی سانسور، صف کار به خاطر وطن را از صف چور و چپاول جدا سازد و مقامات به عوض دفاع از قاچاقبر، رشوت خور و فاسد بر علیه آن مبارزه و جهاد بی امان را آغاز کنند واعتراف کنند که رشوه ،رشوه است چه یکهزار وچه صدهزار .

نظرات