شهرداری، اداره محیط زیست، شرکت ها، بانک ها از خواب زمستانی بیدار شوید که بهار میرسد!

بیایید شهر کابل را سر سبز سازیم!
نوشته: محمد داود سیاووش
در هیچ جای دنیا دیده نشده که ساکنان یک شهر همه دست زیر الاشه نشسته و درخت مقابل منزل شانرا کسی از خارج آمده غرس و آبیاری کند. جالب تر از آن باز هم در هیچ جای دنیا دیده نشده که درختی را که در مقابل منزل یک شهروند قرار دارد پسرش قطع کند و پدر به او آفرین بگوید. چیزیکه در شهر ما هر روز اتفاق می افتد.
به هر حال در شهر چهار و نیم میلیونی کابل اکنون در همین ماه حوت همه ادارات سرسبزی، محیط زیست، بانک ها، شرکت ها، وکلای گذر، شهروندان، وزراء، رؤسا و رهبران سیاسی دست زیر الاشه نشسته اند و با دوصد هزار نهال وزارت زراعت و پانزده هزار نهال اداره سرسبزی شهرداری میخواهند کابل را سر سبز سازند. برخی از شهروندان به این باور اند که اگر همین شرکت های بزرگ، بانک ها و مؤسسات غیر دولتی دست به دست هم داده در کنار شهرداری ایستاده شوند و باغها و محلات سبز را در نقاط مختلف شهر تحت قیمومیت شان گرفته نهال شانی و آبیاری کنند شاید آفرین مردم و رضای خدا(ج) را بدست بیاورند.
دریا در تمام شهر ها یکی از مظاهر زیبایی و طراوت بشمار می رود ولی در کابل به حیث مزبله از آن استفاده میشود، اگر همین بانک ها، شرکت ها، مؤسسات و شهرداری در مسیر دریای کابل چند بند آب گردان با ساحات کشتی رانی، جنگلات و محلات زیست و تخم گذاری پرندگان احداث نمایند، شاید هوای شهر از آلودگی موجود نجات یابد و مردم شهر در روز های گرم به عوض رفتن به سالنگ، چاریکار، پغمان، گلبهار، گلغندی و غیره در کناره های آن مناطق خوشگوار روزهای رخصتی شان را سپری کنند.
بعضی ها به این باور اند که متأسفانه در شرایط کنونی افغانستان مسوولین خوش ذوق ندارد و اگر کسی خوش ذوق هم باشد چشمش را تفریحگاه های خارجی و هوس رفتن به آنجا خیره نموده است. چه بدی داشت اگر در این روز های ماه حوت که مقدمه و آمد آمد بهار است دولت چند هزار بیل و بیلچه کوچک و زیبا با چند هزار گلدان و چند میلیون نهال را از ابتدای زمستان آماده میکرد و آنرا از طریق نواحی و وکلای گذر طور رایگان به اختیار مردم قرار میداد. چه بدی داشت اگر در این روز ها اداره شهرداری بخاطر تشویق مردم شعار هایی در رابطه به غرس نهال در هر گوشه شهر نصب میکرد، چه بدی داشت اگر در این روز های آمد آمد بهار اسپات های رادیویی و تلویزیونی بخاطر تشویق مردم به نهال شانی از طریق رادیو ها و تلویزیون ها به نشر میرسید.
متأسفانه نوعی حالت دلمردگی، افسردگی و روز گذرانی در کشور حاکم شده که اصلاً جایی برای فکر کردن به چنین مسایل کمتر وجود دارد. اگر هر وزیر کابینه خارج وقت رسمی یک بیلچه کوچک داشته اطراف منزلش را خود آبیاری و سرسبز نماید. اگر مردم ببینند که یک رییس بانک، رییس یک شرکت، والی یک ولایت، قوماندان و مسوول مملکت در روز رخصتی با بیلچه اش در مقابل منزلش نهالی غرس نموده و یا آنرا آبیاری میکند، شاید سرمشق خوبی برای عوام الناس باشد. اما متأسفانه در شرایط کنونی بد ترین سرکها در محل دیپلومات نشین وزیر اکبر خان، خاک آلود ترین کوچه ها در منطقه اشراف نشین شیرپور و «کند و کپر» ترین مناطق، منطقه مراد خانی و پل محمود خان در چند قدمی دفتر ریاست جمهوری کشور قرار دارد.
ما که این قدر بی استعداد هم نیستیم که حد اقل چند درخت در اطراف دفاتر و منازل ما غرس کرده نتوانیم، خدا میداند خارجی هایی که به افغانستان می آیند از دیدن یک شهر خاک آلود و خشک با خود چه میگویند.
بیایید دست و آستین را بر بزنیم، شهر ما خانۀ ماست از سرسبز ساختن آن نشرمیم. شرم آن نیست که ما وزیر، وکیل، رییس و رهبر بیل و بیلچه به دست گرفته شهر خود را سر سبز بسازیم، بلکه شرم آنست که ما در تعمیری که پنج میلیون دالر مصرف شده زیست نماییم و اطراف آن پر از مزبله و کثافات باشد.

نظرات