صاحبنظر مستقل کیست و وجیبه رسانه ها در نظرخواهی چیست؟

نوشته: محمد داود سیاووش
پس از گشایش باب آزادی بیان، ذوق صاحبنظر بودن مستقل میان روشنفکران، و اشتیاق نظر خواستن توسط رسانه های عمدتاً تصویری بالا گرفته، با پخش هر خبر معمولاً چند نظر پیرامون آن مسأله از چند «به قول معروف صاحبنظر مستقل گرفته میشود» و با تبصره خبرنگار رسانه، پیرامون آن موضوع به نحوی حق مطلب ادا میشود. اینکه صاحبنظر مستقل کیست؟ در چه مسایلی باید نظر گرفت؟ و آیا صاحبنظر باید چنین ذوق زده در باره هر موضوع نظر بدهد یا نه؟ قابل بحث میباشد.
در باره هنری کیسینجر یک از وزرای خارجه پیشین ایالات متحده در کتاب روز نامه نگاری نوین گزارش یکی از خبرنگاران از نشریه «نوول ابزروانوار» نقل شده که مینویسد:
«برای ملاقات با وی (کیسینجر) آنطور که من مایل بودم یعنی در یک دفتر، باید جریان را از طریق سندیکای (لوس انجلس تایمز) برای برگزاری با کیسینجر که ده هزار دالر مطالبه کرد (دنبال کردم).»
هدف از کود این گزارش آن بود که صاحبنظر باید چیزی برای دادن به رسانه داشته باشد که در عوص ده هزار دالر مطالبه کند. اما در کشور ما متأسفانه وضعیت طوری آمده که: اگر رسانه بخواهد صاحبنظر به خاطر نشر نظرش احتمالاً پول هم خواهد پرداخت که با این حال نه نظر جدی میباشد و نه صاحبنظر، صاحب.
از کی باید نظر گرفت؟
در کشور عقب مانده چون افغانستان که اطلاع رسانی دقیق از وظایف اولی و اصلی رسانه هاست، نظریات باید اولاً از کسانی گرفته شود که مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... را دنبال کرده باشند و دارای تصور از جریان مسأله باشند و در ثانی با جمع بندی فکت ها و حقایق موجود قضاوت و نظر خود را در حد احتمال برای آینده مطرح سازند، اینکه در عرصه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از یک شخص به طور دایم نظر گرفته میشود و به نشر میرسد شاید شنونده و بیننده را مجاب نسازد و یا در بعضی رسانه ها وضعیت طوری آمده که پس از نشر نظر چیز هایی به عنوان نظر شخص گفته میشود که اصلاً وی آنرا نگفته و یا در حالاتی نظریات با قطع مبتدا و خبر جمله طوری به نشر میرسد که هدف نظر دهنده وارونه جلوه میدهد، به هر حال چند مسأله قابل بحث میباشد.
یکی آنکه صاحبنظر حتماً باید در جریان موضوع مورد بحث قرار داشته صلاحیت ابراز نظر پیرامون مسأله را داشته باشد و از نفس مسأله متکی بر حقایق و فکت ها حرف بزند نه از خاطره خود و بعد بر مبنای آن فکت ها چند احتمال را مطرح سازد. در مواردی آگاهی از مسأله نیز میتواند نظر شخص را به حیث آگاه آن راز مطرح سازد.
دوم در صورتیکه صاحبنظر حرفی برای گفتن داشته باشد باید آنرا اینچنین رایگان، شوقی و فی سبیل الله به اختیار رسانه ها قرار نداده نظر خویش را در مقابل تأدیه پول باید به اختیار رسانه ها بگذارد.
و سوم آنکه رسانه ها باید نظریات چند تن مشخص را به تکرار نگیرند و از آنجا که جامعه از لایه ها، طیف ها، اقشار و گروه های مختلف تشکیل گردیده باید از همگان نظر خواهی شود.
چه بهتر میبود اگر مراکز و یا امکاناتی در کشور وجود میداشت که در رابطه به مسایل ملی و بین المللی چون موضوعات افغانستان، جنوب شرق آسیا، شرق میانه، آسیای میانه، شرق دور، منطقه، اروپا، ایالات متحده، افریقا... و در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، علمی، ادبی، تاریخی... مراکز تحقیقی و پژوهشی بیطرف وجود میداشت که از آنطریق کارشناسان نظریات شانرا متکی بر تحقیقات و پژوهش ها ارائه میکردند. در آنصورت نظرخواهی و صاحبنظر بودن از شکل فعلی خارج شده صاحبنظران به پژوهشگران واقعی تبدیل میشدند، طوری که کیسینجر از این مدرک سالانه با دریافت معادل 225 هزار دالر از 30 مشتری دریافت مینماید.
با توجه به اینکه کشور ما از آن حال و هوا قرن ها فاصله دارد، باید حد اقل رسانه ها این وجیبه را مدنظر داشته باشند که از کارشناس به معنای واقعی آن نظرخواهی کنند نه از شوقی های ابراز نظر که میخواهند چهره شان را در پرده تلویزیون ببینند.

نظرات