خط روشنفکران واقعی از شبه روشنفکران معامله گر و کهنه روشنفکران سازشکار باید جدا گردد

نوشته: محمد داود سیاووش
در شرایط کنونی وضعیت سیاسی و مدنی کشور را طوری ارباب قدرت شکل داده اند که بسیاری از شبه روشنفکران و کهنه روشنفکران شاغل در نهاد های مدنی، اجتماعی و سیاسی در گرو فند و وند و زد و بند های معامله گرایانه با ارباب زر و زور بوده اصلاً مقدسه و مبنا و معیار ارزشی برای شان وجود ندارد.
باری شبه روشنفکران به تقلید از دیگران کلاه های پیک به سر کردند و بروت های دبل گذاشتند، با ورق خوردن تاریخ ریش های شبه روشنفکران دراز تر از محتسبین شد و وقتی بار سوم صفحه ورق خورد جای قلم را در جیب چپ بسیاری کهنه روشنفکران و شبه روشنفکران قلم مسواک گرفت و با پیراهن و تنبان گیبی و واسکت های کلان چهره بدل کردند. با رویکار آمدن اداره مؤقت طالبان نکتایی پوش ظهور کردند و ادارات دموکراتیک و نهاد های مدنی، رسانه های آزاد ملی و بین المللی و منابع پولی را آنانی تصاحب کردند که اصلاً با ارزش هایی که نظام بر مبنای آن استوار بود موافق نبودند و بالاخره آن برنامه را طی هشت سال و اندی از پای انداخته ناکام ساختند.
اینک که تیم بر سر اقتدار از نیمه راه پشت به مردمسالاری، دموکراسی و ارزش های مدنی نموده بار دیگر همین شبه روشنفکران بخاطر حفظ وزارت، سفارت، ریاست و تصاحب وند و فند از طریق زد و بند راه معامله و مجامله با بنیادگرایان را گرفته میخواهند در چهارمین دور سیاست پوست اندازی و میتامورفوز کنند.
در این حال کسانیکه تا دیروز درفش آزادی بیان، دموکراسی، مردمسالاری و جامعه مدنی را از برکت چتر حمایتی B52 و فند و وند جامعه جهانی قبول داشتند راه شان را میخواهند به شکلی از اشکال از این جریان جدا سازند، جای تأسف آنست که جامعه جهانی هیچ وقت با مردم واقعی افغانستان مقابل نشد و همواره از کسانی شنید که از برکت آموختن چند کلمه زبان انگلیسی و آشنایی با برنامه های ورد و اکسل در کمپیوتر و ایمیل در انترنت با آنان در تماس بودند.
جامعه جهانی اصلاً نمیداند که مردم افغانستان تنها آنهایی نیستند که در کوه ها بالا شده اند و آنانی نیستند که از برکت چند کلمه زبان انگلیسی با آنان در تماس اند، بلکه مردم افغانستان کسانی اند که دارای تخصص، تحصیل، تجربه و دانش متناسب به شرایط عقب مانده افغانستان بوده اکثراً در گوشه های انزوا با شرایط دشوار اقتصادی به سر میبرند و به مصارف بی جا و نا فهمی های جامعه جهانی که کلاه برداران داخلی آنان را غافلگیر کرده اند می خندند.
قشر تحصیل یافته و دارای سن وسال متوسط افغانستان از اینکه جهان را شبه روشنفکران و بنیادگرایان از دو سو کر و کور ساخته اند عمیقاً در تشویش اند. حالا که وقت خانه تکانی جهانی رسیده و جهان میخواهد به شکلی از اشکال بار افغانستان را از شانه اش پایین بگذارد آن فعالان و مدافعانی که طی هشت سال شیره کمک های جامعه جهانی را مکیده اند همه از دفاع از اصول دموکراسی و اساسات مدنی خود را کنار میکشند و دفاع از آزادی بیان، دموکراسی و مردمسالاری را به دوش کسانی گذاشته اند که در زمان حضور جامعه جهانی در افغانستان اصلاً در صحنه نبودند.
انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که ایده آل و آرمان بهترین کدر های غرب دیده نیز آنست که کشور به دوره تاریک اندیشی بر گردد، اما به شرطی که خود او در رأس باشد و جهان نیز با این تصور واهی که گویا نمیتوان لکوماتیف تاریخ را به زور به پیش راند از روی ناچاری به ناز و بازار آنان سر تایید می جنباند، در حالیکه واقعیت طور دیگریست، جامعه افغانستان یک جامعه بسته و قرون وسطایی نیست و معرف سیمای افغانستان چند آدم تاریک اندیش انتحاری نیست. این ملت از خود فرهنگ، تاریخ و ارزش های مدنی داشته که نباید قربانی معاملات با شبه روشنفکران، کهنه روشنفکران و بنیادگرایان شود.
آهای شبه روشنفکران!
شما که در کرسی های وزارت، سفارت، ریاست و امر و هدایت نشسته اید جواب خدا و مردم خدا را چه میدهید که همه چیز را با منفعت کوتاه مدت تان قربانی میکنید. کجا شد آن احزاب که گلو پاره میکردند، کجا شد آن نهاد های مدنی که ادعا هایی داشتند، کجا شد آن مدافعین آزادی بیان که رسانه ها را رهبری میکردند، کجا شد آن سازمان های اجتماعی که مدافع شرایط دموکراسی بودند. نهاد مدنی که نمیتواند یا نمیخواهد در برابر تعدیل قانون انتخابات صدایش را بکشد، نهاد مدنی که نمیتواند یا نمیخواهد در مقابل اعدام افغانها در ممالک همجوار اعتراض کند، نهاد مدنی که نمیتواند یا نمیخواهد بخاطر از دست ندادن فند و وند با سازشکاری ها، معامله گری ها و عقب گرایی ها مبارزه کند پس ضرورت منطق وجودی چنین نهاد ها، احزاب و رسانه ها چیست؟
وقت آن رسیده که خط کهنه روشنفکران سازشکار و شبه روشنفکران معامله گر از روشنفکران مدافع واقعی آزادی بیان، دموکراسی، مردمسالاری و جامعه مدنی جدا گردد.

نظرات