حاکمان بی کفایت افغانستان را به یک کشور مستهلک تبدیل کردند

نوشته: محمد داود سیاووش
حتی در مناسبات شخصی افراد اگر دو برادر دو قطعه زمین را از پدر به ارث برده، یکی آنرا کشت کند و دیگری لا مزرع گذاشته در فصل زمستان نزد برادرش برود و از او مواد غذایی بخواهد، در طلبیدن رنگش زرد خواهد بود.
هنگامی قوای بین المللی پس از یازده سپتمبر به افغانستان آمد، افغانهای مهاجر برگشته از ایران میگویند که ایرانی ها برایشان میگفتند باید حتماً به افغانستان بروید چون آنجا شاید پیشرفته ترین کشور منطقه شود. اما حالا که ده سال از آنروز میگذرد، با توقف چند تانکر تیل در مرز ایران، نرخ مواد نفتی در کابل سر به آسمان میزند و فغان مردم افغانستان به افلاک رسیده.
در یک کشور محاط به خشکه چون افغانستان که کانتینر های اموال تجارش در بندر کراچی متوقف مانده، تانکر های تیل در دروازه بندر با ایران ایستاده اند، مشکلات گمرکی برای تاجرانش در ترکمنستان تراشیده شده، هر گاه برای یک لحظه فرض کنیم که این همسایه ها بازی فوق را از روی عمد و به خاطر تحت فشار قرار دادن افغانستان انجام دهند، دیگر چه آبرویی برای مدیران امور اقتصاد کشور میماند که در کنار وزرای اقتصاد، تجارت، مالی و غیره امور اقتصادی آنان ایستاده شوند. این آقایان که فابریکات ویرانه را بازسازی نکردند، برق را از خارج وارد کردند، آب دریاهای افغانستان را به کشور های همسایه رها کردند و در مقابل کابل را به مارکیت نمایشگاه موتر های آخرین مودل و اموال لوکس کشور های خارجی مبدل کردند به ملت افغانستان چه جواب خواهند داد؟
در کشوری که سیب میدان وردک آن از نبود بازار ترش میکند، اما ناک از چین وارد میشود. در کشوری که شیر و ماست نجراب آن بازار ندارد، ولی قیماق، شیر، مسکه و پنیر از پاکستان و ایران وارد میشود. در کشوری که انگور شمالی و انار کندهار آن بازار ندارد و جوس و آب انگور و انار ایران و پاکستان را مردم مصرف میکنند.
این مسوولان مصروف چه کار هایی استند؟ وضعیت اقتصادی کنونی نشان میدهد که افغانستان نه دارای بازار آزاد شد و نه دارای سکتور دولتی، بلکه در مقابل کشوریست که مردمش فقط به فکر مصرف تولیدات کشور های همسایه میباشند. آهن در حاجیگک زیر خاک خفته ولی آهن چادر و آهن گادر از خارج وارد میشود، سمنت در جبل السراج و غوری و سایر جا ها وجود دارد اما سمنت از چرات و کوهات وارد میشود. در بازار های ما فقط عطر و پودر و وسایل آرایش فعلاً مصرف زیاد دارند، دریشی و مفلر و بو و شبوی ما از خارج می آید.
آقایان مسوولان مملکت!
افتخار حکومتداری شما و افتخار رعیت بودن ما در چنین شرایطی که دستان ما از صدر مملکت تا فرد عادی از آرنج قات نمیشود و چشم به سوی همسایه ها داریم چیست؟ یادتان باشد شما حکومتداری کشوری را به میراث برده اید، که باری در ماشین خانه آن توپ و تفنگ تولید میشد، شما وارث کشوری میباشید که باری تکه به خارج صادر میکرد، لطفاً به اطراف تان نظر بیاندازید، شما را به خدا ببینید، در دریاهای تان آب کافی وجود دارد، در کوه های تان معادن بزرگ خفته، نیروی کار کافی دارید، زمین حاصل خیز دارید، اما متأسفانه آنچه ندارید کفایت کاری و قدرت سازماندهی میباشد. شما به کسانی میمانید که در خانه شان همه مواد غذایی خام وجود دارد ولی آشپزی نیست که آنرا پخته کند و در چاشت روز از همسایه نان گدایی میکند.این دیگر مضحکست و باید به حال شما گریست.
کجا شد آن تیوریسن های اقتصاد بازار آزاد که کار ما را به اینجا کشیدند؟ کجا شد آن استادان اقتصاد که به ما درس هایی از پیش رفت و ترقی میدادند؟ کجا شد آن مشاورین اقتصادی که در دفتر های لوکس بر چوکی ها تکیه زدند؟ گاندی کرباس میپوشید و مقاومت آرام را از نخریدن امتعه انگلیس آغاز کرد. آیا از میان شما آقایان کسی پیدا خواهد شد که تصمیم بگیرد حد اقل متاع کشور های همسایه را نخرد؟ آیا از میان شما کسی پیدا خواهد شد که تصمیم بگیرد در دفتر کار و منزلش از وسایل لوکس خارجی استفاده نکند؟ آیا از میان شما کسی پیدا خواهد شد که با بایسکل یا پای پیاده از منزل تا دفتر برود؟ آیا از میان شما کسی پیدا خواهد شد که دارایی های خارجی و منازل مسکونی دبی و واشنگتن و پاریس و لندن خود را فروخته پول آن را در کشور فابریکه بسازد؟ نه هرگزو ابداً نه .
بیایید آن قصه مشهور مکتب را بیاد بیاوریم و مانند فرزندان آن مادری کار کنیم که گفته بود:
نا برده رنج گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
شما که در سر پل بوی تیل تان در اطراف سرک مردم را دیوانه کرده و از نبودن تیل در کشور تان گریه میکنید، وای به حالتان!

نظرات