مردم از جور حکومت جان به لب رسیده اند!

نوشته : داود سیاووش
بدون هیچگونه مقدمه چینی و تیوری بافی، اگر تنها از روی اجراآت روزانه حکومت حساب کنیم، مردم در وضعیت اسفناک و دردناکی از جور حکومت رنج می برند.
وقتی یک کارمند عادی حکومت با پنج هزار افغانی عاید ماهوار، بل برق شش هزار افغانیگی را در یک دوره میتر خوانی میگیرد و وقتی این کارمند عادی با همان معاش ثابت مجبور است، حد اقل سه هزار افغانی کرایه خانه بپردازد. با این حال این مأمور پایین رتبه که حد اقل سه طفل دارد هنگامیکه به طرف بازار رفته نرخ یک بوری آرد ، یک قطی روغن ، یک سیر بوره و یک پاو چای را می شنود که حد اقل با آن اطفالش نان و چای بخورند، تصور کنید که او چه حال خواهد داشت.این انسانها که حد اقل محاسبه دخل وخرچ شان را در پرداخت معاشات میخواهند وقتی با لشکر بیکاران ، بیماران ، ،آوارگان ، معتادان ،گدایان و جوانان ازتحصیل رانده شده یک جا میشوند واقعا به سیلاب مبدل میشوند.
هر گاه برای این انسانهای مجبور و بی نوا که با لبان خشک، جیبان خالی و دستان خالی از دکان به خانه بر میگردند، کسی پیدا شود که ترانه عاید ملی، عاید خالص ملی، عاید سرانه، بودیجه سال مالی، بودیجه انکشافی و تجارت و بازار را سر دهد، تصور کنید که آنان در چه وضعیتی قرار خواهند داشت، شاید به آنان حق بدهید که با شنیدن این افسانه ها غش کنند و حتی با مشت به شیشه تلویزیون و لودسپیکر رادیویی که این مسایل را از آن میشنوند بکوبند.
تب این انسانهای بیچاره وقتی بیش از هر زمان دیگر بالا می رود که با همین حواس پرت و پریش از کنارشان یک موتر آخرین مودل با سرعت بگذرد و یا ولخرچی ها، قلدوری ها و عیاشی و عربده جویی های ارباب قدرت را که در بلند منزل های مضحک و قصر و بلدینگ های شهر زیست میکنند، ببینند و بشنوند.وضع انسانهایی که درزیر خیمه های چارراهی قمبر ،کارته پروان ومغاره های بامیان زیست میکند به مراتب از این بد تر است.این انسانهای گرسنه ،تشنه ،آواره وبی پناه وقتی می بینند رهبران فعلی باراول فرمان ویرانی قشله عسکری شیرپور را امضا کردند واینک رییس جمهور امر نابودی میدان سپورت ومنطقه سبز را امضا کرده دیگر راهی برایشان نمانده جز آنکه دست دعا به سوی آسمان بلند کنند واز چنین حکام به خدا شکایت کنند وبا این حال مردم به یک پارچه فریاد خامش ویک پارچه عصیان تبدیل شده اند. اگر در آنسوی مرز انسان ها را به خاطر عملیات انتحاری سشتشوی مغزی میدهند اینجا با خودکامگی ، بیعدالتی واستبداد مافیایی تب نارضایتی مردم را حکام چنان بالا برده وآنان را از کارایی دستگاه دولت نا امید ساخته اند که هر کارمند پایین رتبه دولت به یک انبار باروت تبدیل شده ، این شیران خانه وروبای بیرون که به دشمن عذر میکنند وبه روی رعیت بی دفاع وبی سلاح زنان به خاطر گردهمایی مسالمت آمیز شان سلاح کشیده آنان را به زندان می اندازند. این باز های فتح بهادر که به عوض شکار از صف دشمن ، رعیت اهلی و مطیع قانون را اذیت میکنند باید به یادداشته باشند که :
ستمکش گر آهی برآرد زدل
زندسوز او شعله در آب وگل
مکن برضعیفان بیچاره زور
بیاندیش آخر زتنگی گور
به آزار مظلوم مایل مباش
زدود دل خلق غافل مباش
مکن مردم آزاری ای تندرای
که ناگه رسد برنو قهر خدای
ستم بر ضعیفان مسکین مکن

که ظالم به دوزخ رود بی سخن


نظرات