دری ناب!

همکارم که به گل گفتن و در سفتن در زبان فارسی دری به تعبیر خودش بر همگان فخر می فروخت و یک سر و گردن از همه خود را بلند تر می گرفت ، روزیکه ما را ازآلوده ساختن زبان به لغات و اصطلاحات غیر بر حذر می داشت چنین داد سخن داد:
«صبح وقت پس از برخاستن از خواب و صرف چند پارچه(دبل روتی) در(بریکفاست) راهی وظیفه شدم، پس از چند (های) و(بای) با مسافرینی که از(تریپ)خارجی به وطن برگشته بودند یکه راست وارد دفتر شده با گرفتن(فلیپ چارت)و(مارکر) به سوی (کنفرانس روم) روان شدم. همه مدعوین به (میتنگ) حاضر بودند و پس از ادای سلام و احترام کار (ورکشاپ) را با نوشتن تاریخ و موضوع به روی(وایت بورد) عملاً آغاز کردم. حوالی ساعت ده و سی بخاطر گرفتن (تی بریک) و( ریفریش) مزاج اشتراک کنندگان (ورکشاپ) به(سالون) دیگری رفتیم و پس از صرف( تی بریک )دوباره به (کنفرانس روم) آمده به شیوه (گروپ ورک) کار(ورکشاپ) را تا ساعت دوازده ادامه دادیم. ساعت دوازده بخاطر صرف (لنچ )رفتیم و پس از( لنچ) دوباره کار(ورکشاپ) را تا ساعت چهار بعد از ظهر ادامه داده و در حالیکه همه خسته و مانده بودیم پس از ختم (ورکشاپ) به خانه برگشتم.»
اگر مولانا و سعدی و حافظ و بیدل و فردوسی زنده بودند، حقا که به یخن این راهی اصیل و بی بدیل زبان فارسی دری نشان افتخار مکتب های هندی، خراسانی و عراقی و سبک های ادبی را می آویختند و به سچه و ناب بودن سخنانش «خرابت نبینم وهزارت آفرین باد» می گفتند!
د.س.ن

نظرات