عصر اعجاز رسانه ها و ارتباطات






وقتی شما با یک وبلاگ میتوانید از آسترالیا تا ناروی و از کانادا تا کوریا در امتداد شمال و جنوب و شرق و غرب کره زمین خواننده داشته باشید و وقتی با فیس بوک میتوانید همزمان نوشته هایتان را به چند هزار نفر برسانید مقایسه این وضعیت با روزگارانی که حروف با دست چیده میشد و تا روزگار سانسور اکید و شدید نوشته ها و تا شرایط کنونی نوشتن و کمپوز و دیزاین و ترس و پیست و توزیع یک شماره اخبار که تیراژ آن یکهزار و پنجصد نسخه بوده و فقط دوصد نسخه ی آن در همان روز به خوانندگان میرسد و از دوصد خواننده فقط ده الی پانزده تن آنرا( فقط بخاطر ایجاب وظیفه بررسی اخبار) از سر تا آخر میخواند، این وضعیت تفاوت( به قول معروف) از زمین تا آسمان را در کار رسانه یی نشان میدهد. در این شرایط روزنامه نگاری نیز به مرحله ی از تکامل ارتقا یافته که در آن نویسنده، تایپست، تصحیح کننده و وارد کننده مطلب به شبکه انترنت فقط یک نفر میباشد و از جانب دیگر این سهولت مشت و مغز همه مدعیان نوشتن تحلیل و گزارش و طرح و پیشنهاد و نظر و انتقاد را بازمیکند که آنچه در چانته دارند برون بریزند و به خورد خواننده که از اقصای خاور تا کرانه های باختر با اعصاب آرام و حواس جمع و دل بی غم العتش گویان در جستجوی نوشته ها در سایت ها و وبلاگ ها میباشند، بدهند.

آن خواننده لندن و پاریس و قاهره و واشنگتن و سیول و توکیو و اوتاوا و کانبیرا از این خواننده خسته از کار و فشار زندگی شهر و ولایات افغانستان کاملاً فرق دارد، زیرا او اولاً تشنه معلومات جدید در باره کشور میباشد و دوم حوصله و جای خالی کافی در ذهنش دارد تا آنچه را نوشته اند از سر تا پا بخواند و اگر دلش خواست چیزهایی به عنوان نظر در پای نوشته بیفزاید. در این حال چند اولویت در برابر نویسنده وبلاگ و وبسایت قرار میگیرد:

یکی آنکه کدام مسایل را بنویسد که این طیف وسیع خواننده پنج قاره را همزمان جذب کند و با خود داشته باشد.

و دوم نتیجه کار یا فیدبک چیست؟

اگر دررسانه های چاپی جریده یک حادثه به عنوان خبر وقتی به خواننده میرسد که سه روز از وقوع آن گذشته حالا شرایطی پدید آمده که حتا قبل از رسانه های تصویری و صوتی میتوان یک خبر عاجل را به سراسر جهان رساند.

در این حالت چند مسأله اهمیت کسب میکند:

یکی آنکه این قلم باید به دست کسی باشد که معیار های اخلاقی حقیقی بودن ،متوازن بودن، بیطرف بودن د باانصاف بودن را رعایت کند ورنه همان گفته مشهور تحقق می یابد که:

«گر قلم در دست غداری بود

عاقبت منصور بر داری بود»

دوم باید این شبکه سراسری شود .

جامعه جهانی به عوض انداختن پول به دهان دستگاه های فاسد و حیف و میل آن باید قیمت لپ تاپ و دیسکتاپ و هزینه انترنت را طوری پایین بیاورد که هر متعلم مکتب و هر محصل فاکولته آنرا خریده و هزینه انترنتی آن را پرداخته بتواند.

در این حال وضعیت روزنامه نگاری شهروندی طوری رشد خواهد کرد که از دور ترین نقاط افغانستان روزنامه نگاران شهروند در وبلاگ ها و فیس بوک های شان موارد رشوه، اختلاس، قاچاق، قانون شکنی، زورگویی، عربده جویی و بدمستی حاکمان و ظالمان را فی الحال در پهنه ی افلاک خواهند فرستاد و به چشم خوانندگان نه تنها کشور بلکه پنج قاره خواهد رسید.

نظرات