فرار مغزها






خنديد، به اتهام مسخره کردن حکومت كتكش زدند.

ساكت نشست، متهم به توطئه پنهانی علیه دولت شد.

دنبال خوشگذراني رفت، به اتهام فساد اخلاقي دستگير شد.

...دنبال ثروت رفت، به اتهام فساد مالي دستگير شد.

دنبال قدرت رفت، به اتهام اقدام عليه حكومت دستگير شد.

گريه كرد، به اتهام اشاعه نااميدي بازداشت شد.

نوشت، به اتهام اشاعه اكاذيب و اهانت به مسوولان دستگير شد.

ننوشت، توسط دوستانش به همدستی با دولت متهم شد.

راه رفت، به اتهام ولگردي كتك خورد.

نشست، متهم به ايجاد سدمعبر شد.

...و بالاخره يك روز مغزش را به كار انداخت و فرار كرد.



نتيجه گيري اخلاقي: يك علت فرار مغزها اين است كه آدم مغزش را به كار مياندازد.



ابراهیم نبوی

نظرات