من رویایی دارم

king2
شماره/ 160 یکشنبه/6 دلو 1392 / 26 جنوری/ 2014
بینش و انگیزه
اگر چه برده داری در اواخرقرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژاد پرستی نهادینه شده تا ده ها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکان های عمومی و مدارس جداگانه استفاده کنند والبته بهترین ها در انحصار سفید پوستان بود. آن ها به طور معمول از تبعیض در استخدام و مسکن رنج می بردند و حتی توسط بعضی سفید پوستان مورد آزار قرار گرفته و نمی توانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.
فعالین حقوق مدنی ده ها سال برای برابری شهروندان آمریکایی مبارزه کردند و پیروزی های چشم گیری نیزبه دست آوردند که از جمله آن ها رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۱۹۵۴ در مورد پرونده معروف » براون علیه شورای آموزش» بود که جداسازی دانش آموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد. 1 گرچه این پیروزی ها نتوانست تبعیضی را که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببرد، ولی شرایطی را به وجود آورد که در آن امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده می شد. درچنین شرایطی مارتین لوترکینگ به جنبش مبارزه برای احقاق حقوق مدنی سیاه پوستان آمریکا پیوست.
اهداف و مقاصد
دکتر مارتین لوترکینگ آموزش دیده ای بود که می کوشید تا سطح آگاهی عمومی در مورد نژادپرستی را بالا برد و بدین وسیله بتواند به تبعیض نژادی و جداسازی نژادی در ایالات متحده پایان دهد. در حالی که هدف اصلی او برابری نژادی بود، وی در ابتدا هدف های کوچک تری را انتخاب کرد و مبارزات ریشه ا ی محلی برای برابری حقوق آمریکایی های آفریقایی تبار را سازمان داد. در سال ۱۹۵۵ او فعالانه در نخستین مبارزه مهم برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما شرکت کرد. جایی که جداسازی نژادی در موترها وجود داشت.
در یکی از رویدادها رزا پارکس -یک زن آمریکایی آفریقایی تبار- که حاضر نشده بود جایش را در وسط موتربه مرد سفید پوستی بدهد،به جرم نافرمانی مدنی بازداشت شد. 2
بازداشت پارکس تاکتیکی هماهنگ شده برای سازمان دهی یک جنبش ریشه ای بود که موفق شد موتررانی مونتگمری را بایکوت نماید. لوترکینگ پارکس را به خاطر اعتبار خوب در جامعه سیاهان و وضعیت شغل و تاهل او به عنوان چهره اصلی این مبارزه برگزیده بود . قبلا در سال ۱۹۵۵ «کلودت کلوین» دختر جوان سیاه پوست ۱۵ ساله ای به همین جرم بازداشت شده بود ولی کینگ و هم رزمان حقوق مدنی اش او را چهره موثری برای مبارزه حقوق مدنی تشخیص ندادند. رزا پارکس چهره ای بود که کینگ می خواست او را به عنوان نماد مبارزه مدنی به دنیا نشان دهد و این تاکتیکی بسیار حیاتی برای مبارزات محلی بود. 3
زندانی بودن پارکس به عنوان قربانی تبعیض نژادی، کینگ را قادر ساخت که عکس العمل بسیار مناسبی را در سراسر جامعه گسترش دهد. او جامعه آفریقایی تباران آمریکا را بسیج کرد که حمل و نقل عمومی مونتگمری را بایکوت نموده و خواستار برابری نژاد ی در سیستم حمل ونقل عمومی شوند.
پس از یک سال بایکوت، دادگاه منطقه ای ایالت متحده آمریکا، در پرونده» برودر علیه گیل» جداسازی نژادی در موترهای مونتگمری را منع کرد. 4
از بسیاری جهات، بایکوت موتررانی مونتگمری سبب خیزش جنبشی ملی برای از بین بردن تبعیض نژادی شد. کینگ این جنبش را رهبری می کرد.
مبارزه با جدا سازی نژادی در مکان های ویژه، مانند رستوران ها، موتر ها، مدارس و فروشگاه ها. علی رغم قدرت غیر قابل مقایسه پلیس و مقامات محلی که سال ها سیاست های جداسازی نژادی را نهادینه کرده بودند،(ادامه یافت) تاکتیک های بی خشونت کینگ در فعالیت های مدنی سبب شد که مسئله جداسازی نژادی در سطح ملی مطرح شود.
جلب توجه همگانی به مسئله جداسازی نژادی سبب شد که کینگ به عنوان اصلی ترین سازمان دهنده آکسیون معروف به » شش بزرگ» در راهپیمایی معروف ۱۹۶۳ واشنگتن درآید. کینگ ودوستانش دراین آکسیون خواستار عدالت اقتصادی برای همه آمریکایی ها شدند. این راه پیمایی فرصت بزرگی برای آن ها بود تا نگرانی ونارضایتی های خود را در پایتخت به نمایش بگذارند که این امر در سخنرانی معروف کینگ، » من رویایی دارم» نمود کاملی یافته است. راه پیمایی واشنگتن نه تنها به تصویب قوانین مهمی در زمینه حقوق مدنی انجامید بلکه به او فرصت داد که به مسائل دیگر حقوق بشری مانند فقر و حقوق کارگران نیز بپردازد.
رهبری
من رویایی دارم
کینگ متولد ۱۹۲۹ در شهر آتلانتا از ایالت جورجیا بود. اودر ایالتی رشد کرد که سخت گرفتار جداسازی نژادی بود. او هم تحصیلات سکولار و هم مذهبی داشت و در سال ۱۹۵۵ دکترای خود را در رشته الهیات از دانشگاه بوستون گرفت. در سال ۱۹۵۴ مبارزه مدنی در مونتگمری، کینگ را در کانون جنبش فعالین حقوق مدنی قرار داد. 7
پس از موفقیت در لغو قوانین جداسازی نژادی در وسایل نقلیه عمومی در مونتگمری، کینگ به دنبال تشکیل سازمان فراگیری بود که به مسئله جدا سازی نژادی در سایر ایالات آمریکا نیز بپردازد. در اوایل سال ۱۹۵۷ کینگ شصت تن از رهبران سیاه پوست کلیسا های آمریکا را دعوت کرد تا مبارزات بیشتری را برای از بین بردن جداسازی نژادی به بحث بگذارند. در جریان این مذاکرات » کنفرانس رهبری مسیحی های جنوب» خلق شد که کینگ رهبری آن را تا سال ۱۹۶۸ که ترور شد به عهده داشت. کینگ از این سازمان ملی برای تعمیق مبارزات ملی و محلی به منظور از بین بردن نژاد پرستی سیستماتیک در تمام ایالات متحده بهره برد. 8
» کنفرانس رهبری مسیحی های جنوب» با دیگر گروه های مبارز مدنی مانند » انجمن ملی تعالی رنگین پوستان» تفاوت داشت. این سازمان به صورت تشکیلات ملی فراگیری تاسیس شده بود که شاخه های محلی نداشت وبه این ترتیب به آن ها امکان می داد که درمحدوده گسترده تری بتوانند آمریکایی های آفریقایی تبار را در مبارزات حقوق مدنی در گیر سازند و از طریق روش های مسالمت آمیز مانند بایکوت و تحصن به مبارزه ادامه دهند.
رهبری کینگ، او را به صورت چهره اصلی مبارزات حقوق مدنی دربین عموم مردم شناسانده بود و به همین دلیل مواظب بود که وجهه خود را برای اکثریت سفید پوست آمریکا حفظ نموده وخود را برای آن ها قابل قبول سازد… سعی می کرد تصور عمومی از خود را به صورت یک میانه رو و نه یک رادیکال تندرو نشان دهد.
از بسیاری جهات این میانه روی سبب شد که او بتواند تعداد زیادی از سفید پوستان را نیز به خدمت مبارزه در آورده و آن هارا به جنبش ملحق سازد. کینگ نه تنها به صورت سمبل امید برای سیاهان که بلکه برای سفید پوستان ترقی خواه نیز درآمده بود. او هم چنین کوشش کرد که جنبش مقاومت مدنی متحد باقی بماند و در زمانی که آمریکایی ها به نحو فزاینده ای به آزادی و برابری علاقه مند بودند، سعی می کرد بین گروه های مختلف فعالین پل ارتباطی بزند. از بیم آن که مبادا جنبش دچار انشعاب شود، او هرگز ابراز وابستگی به گروه خاصی نکرد. وی مخصوصا در پشت صحنه سعی می کرد که رهبران سیاه را وادار به کار کردن با هم کند. رهبرانی که در شرایط عادی حاضر به همکاری با هم نبودند. 9
در مقام یک رهبر مدنی و مدافع حقوق بشر، کینگ به شدت از نوشته ها و کنش های گاندی الهام گرفت و آن چنان رابطه قوی با گاندی حس می کرد که در سال ۱۹۵۹ به هند سفر کرد و به گفته او این سفر عمیقا بر درک او از مقاومت مدنی اثر گذاشت. کینگ توضیح می دهد که » از زمانی که در هند بودم بیشتر متقاعد شدم که روش مقاومت بی خشونت کارآمدترین سلاح در دست مردم تحت ستم برای رسیدن به عدالت و کرامت انسانی است» 10 کینگ آن چنان به روش بی خشونت در مقاومت مدنی باور داشت که بیشتر اطرافیان او کسانی مانند » بایارد راستین» بودند که آموزه های گاندی را مطالعه کرده و می توانستند این آموزه ها را در جریان فعالیت ها به خدمت گیرند. 11
فضای مدنی
کینگ و هم رزمان حقوق مدنی اش با مخالفت بی رحمانه مقامات محلی و نیروی پلیس در شهرهای جنوبی و مخالفین حقوق مدنی و سفید پوستان طرفدار برتری نژادی مانند کوکلس کلان ها، روبرو بودند. طرفداران حقوق مدنی متناوبا بازداشت و زندانی می شدند.
«کینگ سی بار برای فعالیت های حقوق مدنی بازداشت شد» 12. نیروهای پلیس شهر های جنوبی، کم ترین تردیدی در اعمال خشونت علیه معترضین نداشتند و حتی بعضی از پلیس های آلاباما با کوکلس کلان ها همکاری می کردند و اجازه می دادند اوباشان شریر به «سواران آزادی» حمله کنند. علاوه بر آن، کوکلس کلان ها خانه های فعالین حقوق مدنی از جمله کینگ را بمب گذاری کردند و فعالینی مانند «مدگار اورس» را به قتل رساندند. این کنش های بی رحمانه، حمایت بیشتری برای جنبش مقاومت مدنی به همراه آورد زیرا افکار عمومی را برانگیخت و سفیدهایی که قبلا نسبت به وضعیت سیاهان بی تفاوت بودند به پشتیبانی آن ها برخاستند.
علاوه بر تهدید این گروه ها، کینگ دائما توسط ماموران اف.بی.آی تحت نظر بود تا بلکه بتوانند رابطه ای بین او و کمونیست ها پیدا کنند. 13 به دلیل این که کینگ رهبری کاریزماتیک بود و می توانست سیاهان را بسیج کند، اف.بی.آی کینگ را تهدیدی برای حفظ شرایط موجود می دانست و برای این که او را وادار به سکوت کند، وی را تهدید کردند که درباره روابط او با زنان دیگر افشاگری می کند. ولی کینگ تسلیم این فشارها نشد تا به اعتبار خود لطمه نزند.
گرچه بسیاری از دولت های ایالات موضعی خصمانه نسبت به جنبش حقوق مدنی داشتند،اما فضای مدنی در ایالات متحده نسبت به جنبش مدنی از بسیاری جهات مساعد بود.
اصلاحیه قانون اساسی آمریکا در دوران بعد از برده داری چهارچوبی قانونی برای برابری همه به وجود آورده بود که در عمل اجرا نشده بود. طبیعت دموکراتیک جامعه آمریکا به کینگ و پیروانش امکان آزادی اجتماعات را میداد. برعکس رسانه های مخالف ایالات جنوبی که تمایلی به دادن تریبون به کینگ برای گسترش افکارش نداشتند، رسانه های ملی از اهداف او طرفداری می کردند.
پیام و مخاطب
از زمان برگزاری نخستین مبارزه برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما در سال۱۹۵۵، کینگ همواره بر برابری همه نژادها، چه در موتردر آلاباما، چه در رستورانی در جورجیا و چه در غرفه رای گیری در (می سی سی پی) تاکید داشت. علاوه بر آن صرف نظر از موضوع و مکان، کینگ تمام تلاش خود را معطوف به جا انداختن روش های مبارزات بی خشونت از جمله بایکوت اقتصادی در سطح شهر، تحصن، سخنرانی و راه پیمایی های عمومی کرد. علاوه بر تاکتیک های بسیج توده ها، کینگ از کاریزما و تبحر خود در سخنرانی برای مبارزه با جداسازی نژادی هم بهره فراوان گرفت. سخنرانی معروف او » رویا یی دارم » که در سال ۱۹۶۳ در راهپیمایی واشنگتن ایراد شد، به عنوان یکی از بهترین سخنرانی ها در تاریخ آمریکا باقی ماند/.
کینگ ماهرانه پیامش را با توجه به مخاطبین طراحی می کرد. به عنوان یک متحد در جنبش» بشارت برای عدالت اجتماعی » بنا بر شرایط می توانست خشن، روان، فاضل، سخنور، عامی، حتی شهوت ران (بدون این که واقعا باشد)، دمدمی مزاج و یا ریا کار باشد» .16 «جاناتان ریدر» یکی از بیوگرافی نویسان بی شمار کینگ می گوید» او توانایی مانور غیر معمولی بین مفاهیمی چون سیاه و سفید و سایر هویت ها دارد و می تواند به راحتی با مخاطبین هم دلی کند. می کوشد بنا بر طبع مخاطبین صحبت کند و خط بین آن ها را حتی از نظر اعتقادی کم رنگ تر سازد. 17
کینگ در مونتگمری واکنش های لازم علیه زندانی کردن غیرقانونی رزا پارکس را سازمان داد. کینگ بایکوت تمام وسایل نقلیه عمومی در سطح شهر را رهبری کرد. تا زمان اصلاح قوانین تحقیرآمیز، سیاهان سوار شدن موتر ها را تحریم کردند. درخواست های بایکوت کنندگان بسیار معتدل بود. آن ها حتی در خواست لغو جدا سازی را نکردند. آن ها تنها خواستار رفتاری مودبانه در موتر ها و نیز استخدام رانندگان سیاه پوست برای مسیرهایی که عمدتا مسافران آن را سیاهان تشکیل می دادند، شدند. دیگر خواسته آن ها، رعایت حق تقدم برای سرویس دادن بود. ولی آن ها خواستار تغییر در اختصاص دادن چوکی های جلو برای سفید پوستان و چوکی های عقب برای سیاه پوستان نشدند. بایکوت با حمایت شدید جامعه سیاهان روبرو شد و به دلیل آن که اکثریت مسافران حمل و نقل عمومی را سیاهان تشکیل می دادند، در آمد موتر رانی به شدت کاهش یافت. بایکوت کنندگان با جریمه و بازداشت و حملات فیزیکی روبرو شدند اما سرانجام درسیزدهم نوامبر ۱۹۵۶ دادگاه فدرال آمریکا قوانین جداسای نژادها در موتر ها را خلاف قانون اساسی تشخیص داد و سرانجام بایکوت موتر ها در مونتگمری آلاباما پس از یک سال به پایان رسید. 19
هشت سال بعد در مارچ ۱۹۶۳ کینگ مبارزه ای برای پایان دادن به جدا سازی در بیرمنگام آلاباما سازمان دادند و امیدوار بودند که نتایج مونتگمری را تکرار کنند . در این مبارزه کینگ به جای تمرکز به موضوعاتی مشخص مانند حمل و نقل عمومی، خواستار پایان دادن به سیاست های اقتصادی در بیرمنگام شد. به دلیل آن که این سیاست ها جداسازی نژادی و تبعیض علیه آمریکایی های آفریقایی تبار را ترویج می کردند. کینگ می دانست که برای این مبارزه کنش های مدنی شدیدی مورد نیاز است و به همین دلیل ، مبارزه بیرمنگام را تهاجمی تر از مبارزات قبلی سازمان داد. این مبارزه بعدا به نام » پروژه سی » خوانده شد. کینگ و هم رزمانش در فعالیت های مدنی اقدام به بایکوت اقتصادی کسب و کارها یی کردند که نژادهای دیگر را استخدام نمی کردند و جداسازی در تاسیسات خود را پایان نداده بودند. هم زمان در سطح شهر اقدام به یک سری راه پیمایی و تحصن صلح جویانه در کتاب خانه ها و رستوران ها یی نمود که می دانستند منجر به باز داشت فعالین حقوق مدنی خواهد شد. کینگ این استراتژی را این گونه توضیح داد » هدف از کنش های مستقیم این است که آن چنان شرایط را بحرانی کنیم که آن ها ناچار شده و درهای مذاکره را بگشایند.» 20
پلیس بیرمنگام در واکنش به اعتراضات، نه تنها تعداد زیادی از فعالین بی خشونت را بازداشت کرد بلکه با باتوم، سنگ و ماشین های آب پاش به تعداد زیادی دیگر نیز حمله نمود. کینگ که در مراحل مقدماتی » پروژه سی» بازداشت شده بود فرصت مناسبی به دست آورد تا در زندان نوشته معروف «نامه ای از زندان بیرمنگام» را بنویسد. در این نامه او عنوان می کند که به حقوق مدنی واقعی، نمی توان بدون کنش های مستقیم بی خشونت و نا فرمانی مدنی دست یافت و نیز می نویسد » بی عدالتی در هر کجا که باشد تهدیدی برای عدالت در جاهای دیگر است» و این توصیه را مطرح می کند که » هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین نا عادلانه را رعایت نکند.» 21 این نامه که بعدها در نشریه ها و کتاب های مختلف انتشار یافت از بهترین نمونه آثار نوشته شده توسط فعالین مدنی در تاریخ آمریکا است. نامه و » پروژه سی» سبب شدند که تا پایان بهار ۱۹۶۳ دست آوردهای مهمی در بیرمنگام حاصل شود، بسیاری از تبعیضات در بیرمنگام از بین برود و جداسازی نژادی در شهر به نحو مشخصی کاهش پیدا کن22
چند ماه پس از پایان کمپین بیرمنگام، کینگ به طور جدی مشغول سازمان دهی راه پیمایی تاریخی ۲۸ اگست واشنگتن برای اشتغال و آزادی شد. هدف سازمان دهندگان برجسته کردن وضعیت آمریکایی های آفریقائی تبار در جنوب بود. اگر چه برای آن که جمعیت بیشتری را جذب کنند آن را تحت عنوان، حقوق مدنی، و سازمان های کارگری و مذهبی سازمان دادند و دامنه پیام را از حقوق مدنی سیاهان گسترده تر کرده و مسائل کارگری جهانی را نیز در آن گنجاندند. راه پیمایی به نوعی هویت خود را پیدا کرد و نقطه اوج آن تجمع ۲۵۰ هزار نفر در مقابل بنای یاد بود لینکلن بود که سخنرانی اصلی آن را کینگ به عهده داشت. کینگ با الهام از انجیل و بیانیه استقلال امریکا امید خود را برای هماهنگی نژادها و نوید برابری در ایالات متحده بازگو کرد .» رویائی دارم که روزی این مملکت به پا خواهد خاست و بر مبنای اعتقادات واقعی خود خواهد زیست. ما این حقایق را بدیهی می دانیم که همه مردم یکسان خلق شده اند. اکنون زمان آن است که مملکت خود را از شن های روان بی عدالتی نژادی بیرون بکشیم و به صخره های استوار برادری ببریم. اکنون زمان آن است که عدالت را به صورت واقعیتی برای همه فرزندان خدا در بیاوریم.» 23
سخنرانی کینگ با کف زدن و تحسین بیش از انتظار جمعیت حاضر روبرو شد. امریکایی ها در سراسر کشور نیز از این سخنرانی استقبال کردند. موفقیت این راه پیمایی سبب شد که قوانین مهمی در مورد حقوق مدنی از تصویب بگذرد. مانند قانون حقوق مدنی در سال ۱۹۶۴ و قانون حق رای ملی در سال ۱۹۶۵ که قانونا به جداسازی در سراسر کشور پایان داد. در حالی که تصویب قانون مدنی رویای کینگ را به واقعیت نزدیک تر کرده بود،
هنوز برای پیاده سازی آن ها در سطح جامعه کارهای زیادی باید انجام می شد. کینگ سه سال بعد را به نحو خستگی ناپذیری، صرف رسیدن به این هدف کرد. کینگ به خاطر تلاش های فوق العاده خود برای لغو تبعیض نژادی جایزه صلح نوبل را به دست آورد و برای سال های ۱۹۶۳ و ۱۹۶۴ به عنوان مرد سال مجله تایم برگزیده شد. پس از مرگش مدال افتخار رئیس جمهوری در سال ۱۹۷۷ و مدال طلای کنگره در سال ۲۰۰۴ به او تعلق گرفت. یک روز از سال به نام مارتین لوتر کینگ نام گذاری شده و آن روز تعطیل ملی می باشد. او جوایز بی شمار و معتبر ملی و بین المللی را نیز کسب نموده است.
فعالیت‌های فراگستر
کینگ با دقت پیام و نقش خود را شکل می داد تا بتواند حمایت سازمان هایی را در داخل امریکا به دست آورد که در غیر این صورت از او حمایت نمی کردند.
او اغلب از نکات فرهنگی که برای مخاطبین آشنا بود به عنوان مرجع استفاده می کرد و فرقی نمی کرد که مخاطبین سیاه، سفید، سکولار و یا مذهبی باشند. 24 به عنوان مثال در کنگره یهودیان آمریکا کینگ گفت » مردم مرا، با زنجیر به اینجا آوردند، مردم شما، از زنجیرهایی که در اروپا برایشان ساختند فرار کردند. اتحاد ما ناشی از قرن ها مبارزه مشترک است . نه تنها برای این که خودمان را از شر بردگی خلاص کنیم بلکه ظلم و ستم به مردم را نیز ناممکن سازیم. » 25
کینگ برای به دست آوردن حمایت مورد نیاز در بعضی موارد مجبور بود که مصالحه کند. او در جریان راه پیمایی واشنگتن نقش مهمی در کم رنگ تر کردن انتقاد از دولت داشت.26 راه پیمایی اصلا برای محکوم کردن دولت فدرال به علت شکست در درک نیازها و نگرانی های سیاهان سازمان داده شده بود ولی به در خواست جان کندی، کینگ، دیگر سازمان دهندگان را متقاعد کرد کمتر تهاجمی عمل کنند.27 این تغییر لحن سبب انتقاد بعضی ازجمله » مالکوم ایکس » شد که ضمن رد این مراسم از آن به عنوان » مضحکه در واشنگتن» نام برد. 28 ولی این امر روابط فعالین با دولت را بهبود بخشید و سریعا به تغییرات اساسی انجامید.29
در چهارم ابریل ۱۹۶۸ کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاه پوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و نا آرامی در سراسر کشور شد اما جنبش حقوق مدنی از خط خارج نشد و کماکان به مبارزه برای برابری سیاهان ادامه داد. ده ها سال پس از ترور کینگ، فعالین مدنی، برای پایان دادن به تبعیض نژادی در آمریکا مبارزه کردند. کار آنها بر مبنای میراث ارزنده کینگ و عمدتا به روش بی خشونت بود و علی رغم مخالفت بی رحمانه توانستند قوانین تبعیص آمیز را از بین برده و کشوری خلق کنند که بر برابری و عدالت بنا شده باشد.Ÿ
انترنت

نظرات