نامه يك كارمند رانده شده از تشكيلات دولت به كمك كننده گان يكصد و چهار ميليارد دالر به مملكت!


اوت 1, 2014
نوشته : محمد داود سياووش
اين را كه ميخوانيد نامه نيست خون دل مظلومان و فرياد مجبوران و بيكاران و بيماران و نجوا و پژواك هزاران انسان ناتوان و بدون امكان فقيرو زهيريست كه با رنگ زرد، تن سرد و دل پر درد از سرزمين آغشته به آه و اشك و خون افغانستان در پايان چهارده سال همكاري جهان با آن به گوش شما ميرسد.
***
ازاينكه نامه ام را با عرض سلا م و خيرت انجام به صد شوق تمام مانند عريضه نويسان دوره سال هاي كلاه سان و حكمروايي عصر پنيرك پاچا آغاز نمي كنم از شما معذرت مي خواهم . چون ميدانم كه بر طبق قوانين عصر كمپيوتر و انترنت و تويتر و اسكايپ و ايميل شما وقت آنرا نداريد كه خط به خط وموبه مو مانند ميرزا عمو آنچه را من مي نويسم در زير عينك ذره بين گذاشته بخوانيد و واقفم كه از مجموع چندين صفحه گزارش و عنوان شما فقط به سطر هايلايت شده سكرترتان نظر مي افگنيد، لا غير؛ بنا بطور موجز و مختصر اما از زبان يك انسان خسته و محتضر اين چند كلام را از نظر بگذرانيد:
رسانه ها از قول سر مفتش خاص بازسازي امريكا در افغانستان گزارش دادند كه آنكشور براي بازسازي افغانستان بيش از يكصد و چهار ميليارد دالر اختصاص داده و با اين حال قيد كردند كه مصارف افغانستان نظر به پلان مارشال امريكا بعد از جنگ جهاني دوم براي بازسازي آلمان بيشتر بوده.
با شنيدن اين گزارش سرم گيچ ميرفت و دنيا در چشمانم مي چرخيد، بطور وحشتناك و حالت شوكه از جا تكان خورده در داخل اتاق به راه رفتن آغاز كردم، چون رقم يكصد و چهار ميليارد دالر اولاً در محفظه فايل و جعبه ضبط حافظه ام اصلاً نمي گنجيد و حافظه ام چنان ارقام را نمي گرفت و از جانبي ديدن وضعيت پريشان خود و هم ميهنان و خانه بدوشان و آواره گان و بيچاره گان كشور مرا دچار بنحوي حالت شوكه ساخته بود.
بايد عرض كنم كه معلومات من در حدي نيست كه با اين ارقام پر طمطراق كارشناسانه برخورد نموده ذره به ذره آنرا با شما بشمارم، از شما حساب بگيرم و به شما حساب بدهم، اما با يك ديد آفاقي چنان مي انديشم كه اگر همين يكصد و چهار ميليارد دالر را به فرض محال به يك رييس جمهور بيسواد ميداديد و يكصد و چهار ميليارد دالر را تقسيم سي و چهار ولايت ميكرد شايد اكنون قفل دروازه هر شهروند افغانستان از طلا ميبود.
معادن استخراج نشده، بندهاي آبگردان احداث نشده، راه آهن در كشور امتداد نيافته، فابريكات بزرگ احداث نشده، فابريكات ويران بازسازي نشده و در عين حال بقول منابع رسمي دولت در طي چهارده سالي كه اين پول ها به افغانستان داده شده 96 درصد كالاي مورد ضرورت كشور از خارج وارد ميشود و 40 درصد توليدات زراعتي افغانستان به دليل نبود سردخانه ها ضايع ميشود و همين لحظه يي كه افغانستان يكصد و چهار ميليارد دالر از جهان كمك دريافت كرده، يعني در سال 2014 رقم صادرات كشور 4 درصد است، منابع اتاق هاي تجارت افغانستان ميگويند كه افغانستان سالانه حدود 11 ميليارد دالر واردات و 400 ميليون دالر صادرات دارد و اعتراف ميكنند كه كشور مانند مريض معتاد به هيروئين است كه اگر واردات نرسد زنده نميماند و اگر كمك هاي خارجي قطع شود بازهم زنده نميماند.
من خدا را شكرگزارم كه عالم كدام رشته و پژوهشگر كدام عرصه و ديوان سالار كدام اداره بيروكراتيك نيستم تا زير بار ارقام و اعداد ميليوني و ميلياردي اكنون مانند سايرين در خواب ميبودم، به عنوان سيل بين و ناظر صحنه( از زاويه ضرب المثل معروفي كه «سيل بين عقل چهل وزير را دارد») ,به عنوان يك انسان گمنام و شهروند درجه چهارم از شما كمك كنندگان و دستگاه فاسد دولت افغانستان ميپرسم كه اين يكصد و چهار ميليارد دالر چه شد؟ زير زمين رفت و يا برگه هاي دالر به آسمان صعود كرد؟
در بدترين شرايط اگر اداره بي استعداد و كمك كنندگان بي خبر افغانستان همين يكصد و چهار ميليارد دالر را به طور نقده به بيست و شش ميليون شهروند افغانستان مي پرداختند شما بگوييد كه با تشكيل كوپراتيف هاي هر چندصد هزار نفر در احداث يك مؤسسه، امروز افغانستان در كجا ميبود؟
كشورهاي خارجي و دفتر سيگار شايد استدلال كنند كه فساد گسترده دولت افغانستان اين پول ها را بلعيده، اما سوال آنست كه همين دستگاه عاطل و باطل و بي صلاحيت و بي كفايت را كي بار اول در بن بر شانه هاي مردم تحميل كرد؟ و پس از دومين انتخابات با نتيجه زير 50 فيصد كي دست رييس آنرا به عنوان پيروز بلند كرد؟
به هر حال من از زاويه يك شهروند عادي افغانستان از شما مي پرسم:
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر بالاي دريا هاي آمو، هلمند، كنر، مرغاب، پنجشير، لوگر، سالنگ، غوربند و… بند هاي برق احداث ميگرديد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر معادن آهن ، طلا ، مس، نفت، گاز، لعل و… استخراج ميشد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر فابريكات نساجي گلبهار، پلخمري، جبل السراج، گذرگاه، بگرامي و… بازسازي ميشد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر فابريكات جوس آب ميوه در شمالي، هرات، كندهار، سمنگان و… احداث ميگرديد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر راه آهن چين، تاجكستان، ازبكستان و تركمنستان را با پاكستان و ایران از طريق خاك افغانستان از نقاطي چون بدخشان، حيرتان، آقينه، تورغندي، اسلام قلعه، سپين بولدك، تورخم، تانه ببرك و… وصل ميكرد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر فارم هاي بزرگ مالداري در شمال افغانستان احداث ميشد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر صنايع دستي افغانستان و از جمله صنعت قالين انكشاف داده ميشد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر فارم هاي بزرگ زراعتي بخاطر خودكفايي افغانستان از نظر گندم احداث ميشد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر سردخانه هاي بزرگ بخاطر نگهداري محصولات زراعتي ايجاد ميشد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر سرك حلقوي و سركهاي افغانستان تا دور دست ترين نقاط اسفالت و تمديد ميشد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالر ظرفيت جذب موسسات تحصيلات عالي چندصد فيصد افزايش داده ميشد؟
– آيا ممكن نبود از همين يكصد و چهار ميليارد دالرشبكه برق داخلي در كشور تمديد ميشد؟
ببخشيد از اينكه به صفت يك ناظر و به اصطلاح سيل بين بيطرف شما را با احساسات خود قدري تحت فشار قرار دادم، واقعيت مسأله آنست كه در مصرف بيجاي اين پول هنگفت در افغانستان دستگاه فاسد دولت افغانستان و جامعه جهاني هر دو مسوول اند، حريفان امريكا در منطقه اكنون با شنيدن اين گزارش جشن سرور و پايكوبي برگزار كرده اند، چون آنان ميدانند كه وقتي مقامات شوروي در دوره گرباچُف به پارلمان آنكشور افشا كرد كه شوروي سالانه فقط يك ميليارد دالر در افغانستان مصرف مينمايد بسياري از وكلا با شنيدن اين ارقام از چوكي پارلمان بلند شده نميتوانستند، ولي اكنون سيگار ارقامي را افشاء ميكند كه حتا مردم عامي و عادي افغانستان با شنيدن آن از جا تكان ميخورند كه چه فاجعه وحشتناكي در كشور صورت گرفته است.
واقعيت آنست كه تمام تيم رهبري افغانستان پس از اداره مؤقت به صفت تيوريسن هاي بازار آزاد همراه با جامعه جهاني به افغانستان آمدند و در كنار مجاهدين كه به بازار آزاد چندان علاقه نداشتند در كرسي ها نشسته به رهبري كشور پرداختند. اين افراد كه معيار محبوبيت شان در زمان جهان دو قطبي ضديت با كمونيسم و شوروي بود در اولين گام تيشه برداشته ريشه تأسيسات سكتور دولتي را به عنوان نمادهايي از راه رشد غير سرمايه داري نابود كردند، در حاليكه مانند آن چرچرك كه در تابستان نغمه سرايي ميكرد براي روز مبادا اصلا هيچ اساس اقتصادي بر بنياد بازار آزاد ايجاد نكرده بودند و بر عكس از زاويه بازار آزاد و كمك هاي غرب بر افغانستان دوستان، اقارب، خويشاوندان و همدستان شان را تيم حاكم و مجاهدين در قدرت طوري با قراردادي هاي بزرگ ميليون ها و ميليارد ها دالري آشنا ساختند كه در احداث پروژه ها فقط به اصطلاح از گاو غدودش به مصرف رسيد و متباقي حيف و ميل شد و در نتيجه آن اكنون يك گروهي در جامعه سر بلند نموده كه با مغز تهي حتا ميخواهند امريكا و متحدينش در مرحله بعدي بدنبال قدرت آنان بروند و جالب آنست كه همين افراد بي معلومات از تيوري ها كه در هواي حيف و ميل همين يكصد و چهار ميليارد دالر مست اند، در حاليكه خودشان در ابتدا اسناد تقنيني و شرايط معياري را طوري آماده ساختند كه به وسيله آن كمك هاي ميليارد ها دالري را در سايه بازار آزاد، آزادي بيان، دموكراسي، مردمسالاري، جامعه مدني و غيره مفاهيم مورد علاقه جهان آزاد بدست بياورند، در پايان كار همه سند برادرخواندگي با طالبان ميكشند، لنگته و قديفه به سر و شانه مي اندازند، از طالب و مدرسه و رسمي شدن مواد مخدر صحبت ميكنند و از جدا ساختن پوهنتون هاي دختران از پسران سخن ميگويند.
هرگاه دولت امريكا و اداره سيگار اراده سياسي قوي براي پي بردن به علت ناكامي امريكا در افغانستان داشته باشد بايد هر دالر همين يكصد و چهار ميليارد دالر را از مسوولين امريكايي و افغاني حساب گرفته مسوولين را بر پايه قوانين افغانستان و امريكا به پاي ميز محاكمه بكشند، در غير آن همان فكاهي مردم عادي افغانستان را بايد تكرار كرد كه ميگويند:
اگر ميخواهي از كمك هاي امريكا مستفيد شوي ضد امريكا باش!

نظرات