بن بست سیاسی کشور را کی ها طراحی کرده اند؟

 

دسامبر 24, 2014
شماره ( 206 ) چهارشنبه ( 3 ) جدی ( 1393) / ( 24) دسمبر ( 2014)
d8b3d8b1d985d982d8a7d984d987
10787_10152893695565135_5453501421261555011_n
محمد داود سیاووش
با توجه به اینکه هیچ نوع حرکت و پیشرفتی در حیات سیاسی بدون تشکیل کابینه و طرح پروگرام حکومت ممکن نیست، به تعویق انداختن معرفی کابینه ضربان قلب حکومتداری را در افغانستان به پایین ترین سطح کشیده و در شرایطی که حکومتی برای تطبیق کدام آجندا و برنامه واحد در کشور وجود ندارد، سردمداران با پرداختن به مسایل خارجی در واقع نوعی فرافگنی در پیش گرفته اند.
رسانه ها از تنش های جدی در معرفی کابینه میان بازیگران قدرت گزارش میدهند و حتا گزارشاتی وجود دارد که اعضای دو تیم در حال حاضر به چهار جناح قدرت مبدل گردیده اند. برخی آگاهان پیشبینی میکنند که بحران تشکیل کابینه به حدی جدیست که بازهم به یک میانجی قدرتمند بین المللی ضرورت می افتد.
تقسیم شدن اعضای پارلمان به طرفداری از دو تیم یکی از دردناکترین ضربه هایی بود که به این مرجع قانونگذار وارد کرد و اکنون از کارآیی و بیطرفی آن کاسته و یگانه قوۀ توازن بخشای قدرت را در موقعیت حب و بغض با دو کاندیدا و شبکه های وابسته به آن قرار داده است.
بنظر میرسد پس از هشتاد روز هیچ تمسک و دلیل و منطق و برهانی برای عدم معرفی کابینه باقی نمانده و در کشوری که قحط الرجال نیست، وقت کشی صد روز نخست در غیاب کابینه جفای بزرگی به حال ملت مظلوم افغانستان میباشد. گذشت بیش از هشتاد روز نشان میدهد که سردمداران دو تیم بخاطر مصروف نگهداشتن اذهان مردم و فرافگنی از اصل مسوولیت شان گاهی با طیاره های چارتر به کنفرانس ها رفته و افکار عامه را به آنسو میکشند، زمانی موضوع رهایی دو زندانی طالب پاکستانی را از بگرام در محراق رسانه ها قرار میدهند و زمانی با طرح رهایی چهار زندانی از گوانتانامو افکار عامه را مصروف نگهمیدارند در حالیکه طی این مدت حملات انتحاری هر روز از مردم بیگناه و بی دفاع افغانستان قربانی میگیرد.
بخاک سپردن زبیر حاتمی ژورنالیست همزمان با تقاضای رهایی چهار زندانی طالب از زندان گوانتانامو توسط رییس جمهور غنی ضربۀ مهلکی بود که فضای اعتماد میان مردم و حکومت وحدت ملی را تا درجۀ صفر پایین آورد. این حادثه با آن بی تفاوتی رییس جمهور کرزی مقارنت دارد که کرزی در حالیکه در جنازه بیش از بیست تن از سربازان و افسران شهید در جوار قصر ریاست جمهوری اشتراک نکرد، هدایت داد یکی از رهبران کشته شده طالبان را به ولایت تخار با طیاره انتقال دهند و به دستور حکومت والی و مقامات بلند پایه در مراسم دفن آن اشتراک نمودند.
این حرکت های مرموز با آن شایعاتی که گفته میشود انتحار کنندۀ ادیتوریم لیسه استقلال از جمله رها شدگان از زندان دولت میباشد و با آن شایعاتی که گویا انتحار کننده تا آن حد از سناریوی نمایشنامۀ ادیتوریم لیسه استقلال با خبر بوده که خود را در لحظه یی که نمایشنامه انفجار را تمثیل میکند منفجر میسازد، سوالات زیادی را از قدرتمندی ستون پنجم دشمن در ساختار نظام موجود ایجاد مینماید و به بحران اعتماد بزرگی دامن زده است.
مردم میپرسند:
1- نجات حیات هزاران انسان از انفجار و انتحار با معرفی کابینه مهم است یا چانه زدن بالای «احمد و محمود و کلبی و مقصود» در پست های انحصاری؟
2- تقویه مورال اردو مهم بود یا توقف حمل و نقل کارمندان وزارت دفاع از ترس حملات انتحاری؟
3- میان این گفتۀ آقای کرزی که بگرام فابریکه طالب سازی است با آن اظهارات اوباما که گوانتانامو جهادی ها را الهام می بخشد و این تقاضای آقای غنی بخاطر رهایی رهبران طالبان همزمان با انفجار در ادیتوریم لیسه استقلال چه رابطه وجود دارد؟ و چرا این اعترافات و دلسوزی ها پس از سیزده سال و در آخر کار رییس جمهور کرزی و اوباما صورت میگیرد؟ و اصلاً مسوولیت اینهمه دریاهای خونی را که جاری شده کی به عهده میگیرد؟
سردمداران افغانستان باید در برابر خدا و مردم قدری احساس مسوولیت نموده حداقل از رقبایشان در کشورهای همسایه بیاموزند که با یک انفجار در یک مکتب نظامی دفتر نخست وزیری پاکستان میگوید 500 محکوم به اعمال تروریستی را اعدام میکند و طیاره ریگی در بلوچستان نشست داده میشود. چرا خون سرباز و افسر و ژورنالیست و کسبه کار و ترکاری فروش و جوالی و غریب و بیچاره و معلم و متعلم و هنرمند و روشنفکر ما برای این سردمداران ارزش ندارد که به عوض بستن کمر همت نظام در وجود یک کابینۀ سلحشور، مدبر، با جرئت، با تقوا، جسور و دلیر برای قلع و قم دشمنی که به جرمش اعتراف میکند تقاضای رهایی افراد دشمن را از زندان گوانتانامو مینمایند؟
صاحبنظران به این باور اند که تعلل و تعویق در معرفی کابینه، توقف حمل و نقل کارمندان وزارت دفاع از ترس انفجار و انتحار، تقاضای رهایی طالبان از زندان گوانتانامو، اظهارات قبلی کرزی مبنی بر توقف عملیات شبانه و عملیات هوایی و بلا تکلیف ماندن شیرازه نظام در افغانستان با هم پیوند دارند و برای پایین آوردن اتوریته و وجهه و اعتبار دولت و ارتقای مورال دشمن صورت میگیرد؛ ورنه هیچ دلیلی وجود ندارد کسانیکه بر شانه های عسکر و سرباز و افسر نظام حمل میشوند و ادعای رهبری آنان را دارند رویشان بطرف دشمن و پشت شان بطرف کسانی باشد که چرخ نظام را بدوش میکشند و سوال اصلی آنست که آیا این بن بست قصدی نیست؟

نظرات