قحط الرجال است یا زیر کاسه نیم کاسه؟

 

ژانویه 7, 2015
شماره ( 208 ) چهارشنبه ( 17) جدی ( 1393) / ( 7) جنوری ( 2015)
d8b3d8b1d985d982d8a7d984d987
محمد داود سیاووش
اگر در کشوری طی 100 روز از جملۀ 25 میلیون نفوس 25 نفر برای رهبری هستۀ مرکزی کابینه پیدا نشود جداً باید از جا تکان خورد و این سوال را مطرح کرد که آیا قحط الرجال است یا زیر کاسه نیم کاسه؟
در حالیکه واقعیت مسأله طوریست که در طول تاریخ افغانستان هیچگاه مدینۀ فاضله افلاطونی در تشکیل کابینه مطرح نبوده، پس به این سوال باید جواب پیدا نمود که عامل به سقوط کشیدن قصدی دستگاه دولت کنونی کیست؟ و دلیل آن چیست؟
حکومتی که در مسایل بین المللی خیلی فعال بوده رهبران آن بیشترین اوقات شان را در هوا بخاطر سفر در طیاره ها و صحبت با دیپلوماتان و نمایندگان کشورها سپری میکنند معلوم نیست چرا با پیش کشیدن بیست و پنج تن به صفت وزیران کابینه لوکوماتیف نظام را به حرکت آورده نمیتوانند.
اگر انتظار آن باشد که ارسطویی پیدا شود که از قبولی مقام وزارت اسکندر مقدونی ابا ورزد و یا جورج واشنگتنی پیدا شود که از قبولی مقام ریاست جمهوری امتناع ورزد و یا گاندی پیدا شود که از مقام قدرت به عبادتگاه فرار کند و یا چگوارایی پیدا شود که از وزارت بگریزد، با توجه به شرایط کنونی نه این ظرفیت در رهبران وجود دارد و نه از کدر های کابینه آنرا باید انتظار داشت.Ÿ
در کشوریکه از سال 1352 تا کنون به شکلی از اشکال جنگ جریان دارد، از میان مردمی که طی چهل سال صدای راکت و بم و طیاره و خمپاره شنیده اند و از انبوه توده هایی که از بام تا شام به اخبار جنگ گوش میدهند و از میان مردمی که به انواع تروما و گریف مبتلا اند و فقط گریه یگانه وسیلۀ پایان آوردن غلیان هیجانات شان میباشد، از میان مردمی که در طول سال های جنگ مکتب های شان حریق و کتاب های شان طعمه آتش شده، اگر کسی توقع داشتن کابینه یی چون کابینۀ دیوید کامرون یا انگلا مرکل یا بارک اوباما یا فرانسوا اولاند را داشته باشد این مفکوره واقعاً خواب است و خیال است و محال است و جنون.
مردم از هر دو لیدری که اکنون با مطایبه و طنز در رسانه ها دو بزرگوار خوانده میشوند میخواهند که یا در وجود پوتانسیل های موجود به تشکیل کابینه بپردازند و یا اجازه دهند کسی یا کسان دیگری از میان این توده و ولس و مردم این خلاء را پر کنند.
پیامد خلاء قدرت کنونی چیست؟
1- به گزارش رسانه ها عاید ملی در سال 1393 (30) درصد و سرمایه گذاری در افغانستان 70 درصد کاهش یافته است.
2- طالبان بار دیگر سر بلند نموده در کنر تراشیدن سر، زدن شلاق و سیاه کردن روی را به عنوان قوانین شان در رسانه ها به نمایش میگذارند.
3- اهرم های متعدد قدرت شکل گرفته و حتا در بعضی مناطق برای برگشت طالبان زمینه سازی میشود و طالبان بنیادگرا موازی به دولت وحدت ملی به چین کمونیستی سفرهای دیپلوماتیک انجام میدهند.
4- شعارهای بلند پروازانۀ مبارزه با فساد، بررسی پروندۀ کابل بانک و اصلاح سیستم عدلی و قضایی اصلاً به طاق نسیان گذاشته شده.
5- وضعیت به حدی بحرانیست که حتا رهبران اسلام آباد از ترس عراقی شدن اوضاع افغانستان خوابهای ترسناک می بینند.
برای حل این بن بست باید یکی از دو بازوی قدرت از جایش تکان بخورد و به اپوزیسیون رفته خواب و خیال هم خدا خواهیم هم دنیای دون را از سر دور نموده، حکومت را به حریف رها نماید و در موضع اپوزیسیون با قلم، قدم، میتنگ، مظاهره، انتقاد، طرح، نظر، پیشنهاد و جمع آوری متحدین تیم بر سر اقتدار را از طریق افشاء گری ها طوری به زانو در آورد که در مرحلۀ دوم در یک انتخابات شفاف مردم عنان قدرت را با رأی شفاف به اپوزیسیون بسپارند، در غیر آن در وجود دو قدرت در یک دولت حتا تصور یک گام به پیش طی این دوره متصور نیست.Ÿ

نظرات