مرغ زیرک گر بدام افتد تحمل بایدش

 

آوریل 29, 2015
شماره ( 224) چهارشنبه ( 9) ثور ( 1394) / ( 29 ) اپریل ( 2015)
logo
نوشته : محمد داود سیاووش
مردم میگویند: سیاستمدار قوی با یک تیر چند هدف را در میدان سیاست شکار میکند و سیاستمدار ضعیف با یک حرکت در چند حلقه گیر میماند. آنچه در لحظه حاضر در افغانستان میگذرد مصداق دومین ادعاست که به طور موجز آنرا بر میشمریم:
1- نزدیکی بیش از حد با پاکستان و دوری از هند و تبعات آن
با به قدرت رسیدن حکومت وحدت ملی و سفر راحیل شریف و رضوان اختر و دو فرمانده قول اردوی پاکستان به کابل، سفر آقای غنی به پاکستان و ملاقات با راحیل شریف در مرکز اصلی فرماندهی ارتش پاکستان در راولپندی و مقارن آن اعلام تصمیم مبنی به فرستادن شش افسر اردوی افغانستان برای تحصیلات به ایبت آباد پاکستان، حمله بر مکتب نظامی در پیشاور و تشریک معلومات در باره گروههای مسوول این حمله و به تعویق انداختن خریداری اسلحه از هند.
اسلام آباد توانست در نتیجه این نزدیکی کابل گام های بزرگی در جهت تغییر جغرافیای جنگ از نوار مرز با آن کشور به شمال افغانستان برداشته با اجرای عملیات نمایشی زمینه را طوری فراهم سازد که دهشت افگنان کشور های مختلف از وزیرستان به شمال افغانستان با خانواده های شان نقل مکان نموده با حملات در ولایات بدخشان، کندز، فاریاب، سرپل، بلخ، بادغیس و سمنگان آتش جنگ را به دروازه های آسیای میانه برساند.
در این برنامه ریزی ماهرانه پاکستان از دو بُعد کابل را غافلگیر کرد، از یکطرف با افاده اصطلاح مخالف سیاسی به طالبان از زبان رییس جمهور غنی زمینه نفوذ آنان را در ساختار دولت مساعد ساخت و از طرف دیگر با پایین نمودن بیرق سفید طالبان و بلند نمودن بیرق سیاه و تبدیل نام طالب به داعش حربه فشار را آی اس آی قویتر از گذشته بدست گرفت. به گفته اسد درانی رییس پیشین آی اس آی پاکستان با دو اسپ در افغانستان تاخت. یکی اسپ طالب و دوم اسپ داعش که با این حرکت طالبان را در دولت شامل میسازد و داعش را به مثابه شمشیر علیه افغانستان بدست میگیرد.
عکس العمل هند در برابر این سیاست:
هند که نگرانی عمیق از تسخیر خاموش افغانستان توسط پاکستان دارد و در گام بعدی این حرکت کشمیر را بدست پاکستان برباد رفته می بیند با استفاده از مسأله خط دیورند احساسات پشتونولی را در دو طرف خط دیورند دامن زده، عملاً زمینه مداخله پاکستان را در جنوب افغانستان به طور علنی مساعد میسازد. دولت هند به خوبی میداند که اقوام شمال به مسأله دیورند چندان دلچسپی ندارند بنابران آنان را در جنگ با دهشت افگنان فراموش نموده آتش جنگ در پاکستان را از نوار مرز آن کشور با افغانستان دامن میزند و پاکستان به همین علت بخشی از طالبان را در بدنه دولت نفوذ میدهد تا با آن برنامه مقابله نمایند. از همینروست که به قول رسانه ها دولت هند در سفر اخیر رییس جمهور غنی احتمالاً از وی خواهند خواست که تفاهمنامه تبادله اطلاعاتی با آن کشور عقد نماید و با این کار دولت افغانستان در دو حلقه گیر خواهد ماند.
2- موضعگیری با عجله در قضیه حمله عربستان سعودی بر یمن
در حالیکه پاکستان به صفت دوست دیرین عربستان سعودی جرئت نکرد تقاضای پیوستن پاکستان به ائتلاف ضد یمن را فوراً جواب مثبت بدهد و کشورهای عربی در بدل پیوستن به ائتلاف ضد یمن خواهان میلیاردها دالر از عربستان سعودی شدند، اعلام پشتیبانی رییس جمهور غنی و حکمتیار از این ائتلاف رابطه افغانستان را با ایران دچار بحران نمود و سفر رییس جمهور غنی به ایران و اظهارات پس از این سفر در رابطه به مشکل آب آنهم در این لحظه حساس فضا را بحرانی تر ساخت آنهم در شرایطی که اکنون به گزارش رسانه ها در سوریه افغان با افغان در دو خط مذهبی می جنگد و خطر اجیر شدن هزاران افغان در جنگهای یمن وجود دارد.
3- فضای روابط سیاسی با امریکا
دولت امریکا که حالا از زاویه جدید به افغانستان نگاه میکند در نظر داشت دولت وحدت ملی بتواند در صد روز نخست به دستآورد هایی نایل شود و تفکیک واضح قوای ثلاثه، مبارزه با فساد و حکومتداری خوب، تصفیه کابل بانک و به کیفر رساندن عاملین تقلب انتخابات را در عمل نشان دهد که متأسفانه در هیچیک از موارد فوق دستآوردی به مشاهده نمیرسد، بنابران در آخرین تحلیل حتا پرداخت کمک هشتصد میلیون دالری خود را نیز به اجرای پنج شرط مشروط ساخت و در حالیکه در سال 2014 به گزارش رسانه ها هر روز 70 افغان در جنگ کشته شده و نقاط ستراتیژیکی چون ولایات بدخشان، کندز، فاریاب، سرپل، باغیس، سمنگان و غیره در معرض حملات دشمن قرار دارند هیچکس پیدا نمیشود که از دولتمردان امروز و دیروز بپرسند که آن هفت میوه خوردن چه شد و آن کندوی هفت میلیارد دالری ذخایر اسعاری کجاست که سرباز و افسر از کمبود روغنیات وسایط جانهایشان را از دست میدهند.
خموش نگه ساختن والی پکتیکا و مجبور به معذرت خواهی ساختن موصوف از اظهارات اینکه گویا به افراد داعش در مربوطات آن ولایت از طریق شورای امنیت ملی همکاری شده و نادیده گرفتن اظهارات مقامهای ولایت پکتیکا مبنی بر اینکه شماری از افراد مسلح ناشناس با تجهیزات و موترهای ضد گلوله از خاک پاکستان وارد افغانستان در این ولایت میشوند و ادعای عبدالکریم متین مبنی بر آنکه مدرک های معتبری که نشان میدهد افراد ناشناس که از آنطرف خط دیورند وارد این ولایت شده به همکاری افرادشان به ولایات دیگر انتقال می یابند و این افراد از ولسوالی های گومل و برمل پکتیکا گذشته به راههای فرعی میروند سوالات زیادی را نزد مردم ایجاد میکند.
جنگ شمال سرنوشت افغانستان را تعین میکند:
تجربه ثابت نموده که سرنوشت افغانستان از شمال تعین میشود، هرگاه در این جنگ ولایات شمال از دست برود سلطه بر کابل دشوار خواهد بود. حکومت نجیب فقط با خارج شدن شمال از کنترول دولت سقوط کرد و غلبه بر دشمن بر شمال نیز بدون متشکل ساختن نیروهای جنبش، حزب وحدت، جمعیت و گروههای مقاومت دشوار خواهد بود.
دولت باید به چند نکته در حاضر توجه کند:
1- مشکلات اولویت بندی شود و از همه نیروها برای غلبه در جبهات شمال استفاده شود.
2- اصلاحات از جز به طرف کل عملی شود.
3- از توانایی فرماندهانی که در دفاتر نشسته اند در مهار کردن اوضاع استفاده شود.
4- در جنگ ها کمک هوایی از ایالات متحده مطالبه شود بدون برتری هوایی غلبه بر دشمن دشوار خواهد بود.
5- از نیروهای مقاومت مردمی در دفاع از ولایات شمال استفاده شود و مردم محل در دفاع از مناطق شان مسلح شوند.
بدون ارتقای مورال رزمی و خطابه های آتشین و قرار گرفتن رهبری در صف مقدم نبرد و تعریف واضح از دشمن و دوست پیروزی در جنگ با روحیه دو دله بعید به نظر میرسد

نظرات