سکوت قبل از توفان سیاسی در کشور

 

مه 6, 2015
شماره ( 225) چهارشنبه ( 16 ) ثور ( 1394) / ( 6 ) می ( 2015)
logo
نوشته : محمد داود سیاووش
ابهامی که از پرده پوشی بر فعالیت های دولتمردان در این روز ها جاری و ساریست اذهان مردم افغانستان را به شدت نگران ساخته است.
روزی که «به گزارش خبرگزاری رویترز قیوم کوچی کاکای رییس جمهور غنی برای مذاکره با طالبان عازم قطر شد» در بدخشان چندین سرباز و افسر پولیس توسط طالبان تیرباران و پوسته هایشان تصرف میشود و در کندز در حالیکه به قول رسانه ها دشمن تا 6 یا 7 کیلومتری اطراف تعمیر ولایت رسیده و ادعاهایی وجود دارد که گویا والی ولایت در آن آشوب ذیدخل است به عوض والی ولایت فرماندهان اردو و پولیس از جبهۀ کندز به کابل خواسته میشوند. در پارلمان به قول معاون مجلس نمایندگان مسوولان امنیتی از نام بردن منابع تمویل داعش امتناع می ورزند و به قول معاون مجلس نمایندگان مسوولان امنیتی از عاید 170 میلیون دالری سالانه طالبان در هلمند سخن میگویند. مسوولان به این اظهارات نمایندگان مردم در پارلمان وقعی نمی گذارند که روزانه سیلی از افراد مجهول الهویه از ایستگاه موترهای جلال آباد و پکتیا و خوست به سوی شمال افغانستان تحت عنوان نشتر زدن در حرکت اند و هیچکس از آنان نمیپرسد که کی استند و کجا میروند. در همین حال طالبان خواهان جغرافیای مشخص در داخل افغانستان میشوند. این رویدادها پرسش های ذیل را میان مردم به وجود آورده است:
1- این دولتمردانی نفوذی که ادعا میشود با طالبان ارتباط دارند کی ها استند؟ چرا اسامی شان افشأ نمیشود و مورد مؤاخذه قانونی قرار نمیگیرند؟
2- چرا از قوت های مردمی شمال در دفع و طرد حملات دشمن استفاده نمیشود؟
3- در حالیکه بخش بزرگ رهبری دولت افغانستان را افراد حزب اسلامی تشکیل میدهند و 5 ملای انتقال داده شده از گوانتانامو به قطر و چندین افراد علنی و نفوذی طالبان با امتیازات عالی در کرسی های بلند دولت قرار دارند هدف از آوردن حزب اسلامی و طالبان به دولت کی هاست؟
4- وقتی طالبان توانستند اولاً خود را در سطح موازی با دولت در پشت میز تحت هر پوششی که بود قرار دهند و آنگاه از پشت همان میز تقاضاهای بلند پروازانه شان را مطرح کرده به پیشنهادات دولت نه گفتند، برای رهبری دولت موجود چه حیثیت و جایگاهی باقیماند؟
5- وقتی صداهای نمایندگان مردم در پارلمان شنیده نمیشود و پارلمان توانایی اتخاذ تصامیم بزرگ را در حیات سیاسی و امنیتی کشور نداشته در عوض مشت به هوا میکوبد و داد و واویلا سر میدهد آیا این وضعیت به مفهوم روند بی اعتبار سازی پارلمان نیست؟
مردم از ادامه این سناریوی فرورفته در پردۀ اسرار، و نگهداشتن این بازی دور از انظار به ستوه آمده خواهان روشن شدن قضایای سرنوشت ساز جنگ و صلح، و شفافیت و پاسخگویی در زمینه های آتی میباشند:
– چرا جغرافیای جنگ به شمال انتقال یافت و وضعیت کشور روز به روز بدتر شده میرود؟
– آیا روال کنونی بحران زایی به مفهوم سپردن شمال افغانستان به طالبان نیست؟
– کجا شد آن کسانی که ادعا میکردند دیوار برلین را شکسته اند و چرا اکنون از خانه و کاشانه خود دفاع کرده نمیتوانند؟
– تغییر سناریوی طالب به القاعده و القاعده به داعش را در افغانستان کی ها رهبری میکنند؟
در یک نگاه کارشناسانه به نظر میرسد پاکستان در یک مانور توانایی خود را در ابعاد گوناگون برای غرب در افغانستان به نمایش میگذارد و به این ترتیب جامعه جهانی را متقاعد خواهد ساخت که در آینده با تسخیر شمال و استقرار یک دولت دست نشانده مزدور در کابل برای منافع غرب هیچ خطری از نام های طالب و داعش و القاعده در منطقه متصور نخواهد بود.
آنچه قابل نگرانیست اینکه برخی از گروهها و عمال نفوذی دولت در عشوه و کرشمه شان خود را به وضعیت چکچکی های این سناریو ظاهر میسازند، اما کشتن نجیب و برهان الدین ربانی، حمله بر اسدا لله خالد، آبروریزی ملاقات یک دکاندار به نام طالب در ارگ، کشته شدن ملا بورجان و فرجام ناکام برادر خواندگی های آقای کرزی با طالبان نشان میدهد که اولین قربانی آن سناریو همین چکچکی ها خواهد بود و با توجه به وضعیت حساس جیوپولیتیک افغانستان با تسلط پاکستان بر افغانستان دولتهای روسیه، ایران، هند و حتا کشور های عربی افغانستان را به مجمر آتش خانه جنگی های خانمانسوزی مبدل خواهند کرد که دریا های خون در آن جاری خواهد شد.Ÿ

نظرات