خوش بود گر محک تجربه آید به میان

 

اوت 25, 2015
شماره ( 241) چهارشنبه (4) سنبله (1394) / ( 26) اگست (2015)
logo
نوشته :محمدداود سیاووش
با قرار گفتن جنرال دوستم در خط مقدم نبرد و تصفیه ولایت فاریاب از وجود دهشت افگنان زمان امتحان بزرگی را در برابر تمام رهبران، دولتمردان و زمامداران آرمیده در قصر ها و لمیده در کنار ایرکندیشن های پایتخت قرار داده که اتوریته و وقار سیاسی آینده شان در میان مردم در رهن آن میباشد.
این حرکت جنرال دوستم همه مسوولان دولت را با این سوال دشوار روبرو کرده که آیا بخاطر اعاده حیثیت برباد رفته شان قادر خواهند بود یک قدمه پایینتر از کرسی ها، چوکی ها، مقامات، قصر ها و مأوا های شان گام گذاشته عملاً شایستگی شان را در رهبری کشور در صف مقدم دفاع از مردم به اثبات برسانند.
این آزمون بزرگ که در واقع به مفهوم احیای اتوریته شکسته بسیاری مقامات پرگو و کم عمل میباشند که به قول معروف لکی نان و تنکی کار را در اداره کشور میخواهند. وقتی در ولسوالی های نازیان، اچین، هسکه مینه و سپین غر شرق کشور داعش از مردم بیعت میخواهد اینکه آیا رهبران، کدرها و منادیان آن محل که در تلویزیون ها و رسانه ها چون بلبل هزار داستان سخنرانی میکنند جرئت آنرا خواهند داشت که در کنار مردم شان قرار گیرند؟ سوالیست که باید به آن جواب دهند. یا این آزمون بزرگ زمان میخواهد وقتی در بدخشان 90 درصد مردم ولسوالی های زیباک، اشکاشم، شغنان و واخان از قلت مواد غذایی مجبور به خوردن گیاه اند آیا مسوولان، دولتمردان و ثروتمندان بدخشان خواهند توانست به مردمی که مجبور به خوردن گیاه شده اند کمک کرده جان هزاران انسان را از گرسنگی و مرگ نجات دهند؟ این آزمون زمان از دولتمردان امتحان میگیرد که وقتی گروه جدیدی به نام کماندو های اسلامی در ولایات غزنی و زابل عرض اندام میکنند آیا قدرتمندان، ثروتمندان و نمایندگان آن ولایات جرئت این را خواهند داشت که از قصر های مجلل پایتخت و چوکی های چرخی پایین آمده به خاطر دفع و طرد این خطر در کنار مردم قرار گیرند؟ این آزمون بزرگ زمان دولتمردان را به این سوال روبرو میسازد که وقتی طالبان مسیر ولسوالی دایکندی با کندهار را مسدود کرده اند و باشندگان ولسوالی های خدیر، کجران و کیتی را در محاصره قرار داده اند آیا کدر های آن ولایات از قطار اسکورد موتر ها و برج عاج قدرت در کابل پایین شده بخاطر کمک به مردم آن محل خواهند شتافت؟ این آزمون زمان بازهم از دولتمردان می طلبد که آیا میتوانند جلو خرید و فروش اجناس را با کلدار پاکستانی در ولایات شان گرفته و بخاطر مقابله با پیشروی پاکستان در سرحدات غلام خان و غیره در خط مقدم دفاع از وطن قرار گیرند؟
مردم وقتی می بینند پوسته های دولت در دهنه غوری بغلان در محاصره قرار دارد و یا کندز و بدخشان و تخار و هلمند در معرض حملات دشمن قرار دارند اما رهبران شان در اتاق ها و دفاتر لوکس دست زیر الاشه نشسته کانال های ماهواره را در تلویزیون مشاهده میکنند در حالیکه در ولایت چند قدمی پایتخت یعنی لوگر حتا معلمین مکاتب را طالبان تعین مینمایند و یا شایعاتی از نفوذ داعش در پنجشیر و خطر در راه غوربند به گوش میرسد و راکتباران بر پوسته های کنر صورت میگیرد هیچوقت به چنین رهبران دلبسته نخواهند کرد و این حلقه خطر تنگتر شده به عنوان شتر سپید روزی در پشت دروازه قصر های این رهبران در پایتخت زانو خواهد زد.
با توجه به آنچه بر شمرده شد زمان از همه دولتمردان ارکان ثلاثه دولت میخواهد که سبک کار پشت میز را پشت سر گذاشته با روحیه فعال و عملگرایانه در خط مقدم حل مشکلات کشور قرار گیرند.
از برخورد ستراتیژیک پاکستان تا بی برنامه گی دولت افغانستان
در حالیکه نظامیان پاکستان میتوانند در دو خط دیپلماسی و جنگ از یکطرف در خط جنگ با سازماندهی حملات بر شاه شهید، قصبه، اکادمی پولیس، میدان هوایی، مکروریان 4 و سایر اطراف و اکناف پایتخت مرکز سوق و اداره و اعصاب سیاست کشور را تحت فشار قرار داده از طریق ستون پنجم خویش ظرفیت های دفاعی افغانستان را تا نقطه صفری پایین بیاورند و از طرف دیگر در خط دیپلماسی جانان موسی زی سفیر افغانستان را وقتاً فوقتاً به وزارت خارجه احضار و ولار سی داده توهین کنند، برعکس در دستگاه دولت افغانستان دولتمردان مصروف فعالیت های خیلی پیش پا افتاده در جهت دامن زدن تنازع قومی، انتقام جویی، تقسیم کرسی ها ، مقامات و انواع و اشکال بیماری های کودکانه میباشند.
دولتمردان باید از خواب غفلت بیدار شده در استقامت های ذیل کشور را مدبرانه رهبری کنند:
1- زبان الکن دیپلماسی با پاکستان کنار گذاشته شود
هیچ معلوم نیست که چرا زبان دولتمردان افغانستان در برابر پاکستان کوتاهی میکند. این وضعیت عامل بزرگ بحران کشور طی چهارده سال اخیر گردیده است.
سیاست افغانستان با پاکستان در طول تاریخ مد و جذر های زیادی داشته، در دوره جنگ سرد و دوره های صدارت و ریاست جمهوری داود خان این رابطه تا سرحد خصومت پیش رفته، در دوره حکومت مجاهدین تا سطح راکتباران ارگ از طریق چهار آسیاب داخل کشور شده و در دوره طالبان حتا پاکستان نمایندگی افغانستان را در سازمان ملل میخواست به خود اختصاص دهد، اما در دوره چهارده سال اخیر هیچکس نفهمید که این دولتمردان چرا نمیتوانند یک موقف واضح در برابر پاکستان در خط اعتدال داشته باشند.
2- به پروژه طالبان نقطه پایان گذاشته شود
فورمولی را که پاکستان برای تسخیر افغانستان از طریق پروژه طالبان رویدست گرفته قطعاً کنار گذاشته شود و با طالب به صفت یک گروه شورشی از طریق ریاست امنیت ملی تماس های اوپراتیفی و استخباراتی با اعلان عفو و کشاندن شان به سوی دولت برقرار شود.
اینکه از کشته شدن شیخ های آی اس آی در فاریاب عده یی از دولتمردان در کابل ناراحت میشوند سوالیست که جواب آنرا باید دولتمردان دریابند.
3- توازن سیاسی منطقوی با همسایه ها بر قرار شود
با هر گام نزدیک شدن پاکستان به قصد خصومت با افغانستان دولت افغانستان باید دو گام به طرف دشمن پاکستان در منطقه برداشته پوتانسیل دفاعی کشور را در تعادل با پاکستان قرار دهد.
افغانستان هیچ راهی ندارد جز آنکه با حمله پاکستان به افغانستان به هند مراجعه کند و پاکستان را از دو جبهه تحت فشار قرار دهد.
4- قبل از آنکه بحران با پاکستان وارد وخامت بیشتر گردد باید موضوع مداخله آشکار پاکستان در امور افغانستان رسماً به شورای امنیت سازمان ملل طی شکایتنامه رسمی دولت افغانستان سپرده شود.
5- این مسأله جداً کنترل شود که آیا شایعات مبنی بر منحل نمودن شبکه های استخباراتی افغانستان در پاکستان واقعیت دارد یا نه و این مسأله مورد بررسی قرار گیرد که تحت تأثیر روابط عاطفی بنیادگرایانه و قومی کی ها به چند هزار نفر اجازه دادند تحت عناوین مختلف و در اصل بخاطر بیعت به جانشین ملا عمر در چمن حضوری تجمع کنند.
تجربه نشان داد که در صد ها میز گرد و جلسات پارلمان از انتقال افراد مجهول الهویه به شمال، وخامت اوضاع ولایات و فعالیت های ستون پنجم پاکستان با حرارت و جسارت سخن گفته شد اما یکسال حنجره خراشی های پشت میز به اندازه یک سفر جنرال دوستم به فاریاب مؤثر نبود، بنابران همه دولتمردان و رهبران باید سبک اداره و رهبری از پشت میز و پند و اندرز گفتن از برج عاج دفاتر لوکس و قصر های سفیدار و چنار و ارگ و غیره را کنار گذاشته به عوض جلسات در اطراف حوض کانتیننتل و زیر چنار های ارگ و قصر سفیدار و تعمیر کمیته مرکزی حزب وطن یعنی وزارت دفاع با اتخاذ یک دیپلماسی فعال از جا برخاسته در جهت تحکیم ثبات، بسیج مقاومت ملی و خیزش های مردمی و بر انگیختن احساسات وطن پرستانه مردم اقدام نمایند.
با توجه به اینکه ایالات متحده از عدم اقدامات دولت پاکستان بر ضد شبکه حقانی در حال حاضر ناراض بوده کمک یک میلیارد دالری سالانه خود را بر پاکستان ظاهراً قطع نموده دولتمردان افغانستان باید از خواب غفلت بیدار شده در این زمینه معلومات و اسناد هرچه بیشتر را به ایالات متحده ارائه نمایند و امریکا را بیش از پیش متیقن سازند که پاکستان اوضاع منطقه را به بحران کشیده است.
دولت افغانستان در مرحله اول برای دفاع قاطع ازکشور و برون رفت از بحران جاری از نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان کمک های هوایی، لوژستیکی و ترانسپورتی تقاضا نموده در ثانی فضای سیاسی کشور را طوری با دیپلماسی فعال شکل دهد که روی کشتی کمک های امریکا به طرف افغانستان و لبه تیز فشار آن به سوی پاکستان باشد.
در غیر آن تا اسیر رنگیم در جنگیم

نظرات