سرگیچی رهبران در شرایط فقدان خط و برنامه یکسان

سپتامبر 21, 2015
شماره ( 245) سه شنبه ( 31) سنبله ( 1394) / ( 22) سپتمبر ( 2015)
logo
12039584_10153652997353185_1170911516315721405_n
نوشته : محمد داود سیاووش
فقدان خط و دیدگاه واحد ساختار دولت افغانستان را تضعیف و مستأصل نموده و فرصت طلایی بدست مخالفان مسلح دولت داده است.
کشف و سرکوب قرارگاه طالبان در لوگر که به فرمان رسمی و مخفی دولت طی سیزده سال اخیر ارگانهای امنیتی اجازه حمله به آن را نداشت و شایع شدن این مسأله که گویا بیش از چندین حمله از این قرارگاه به شهر کابل صورت گرفته مو بر اندام هر شهروند افغانستان راست میکند و عدم حمایت از عملیات سرکوب مخالفان در شمال آنهم در شرایطی که جندا لله در تخار قرارگاه میسازد و محدود ساختن ساحه فعالیت نیروهای مسلح در دندغوری با عقد یک پروتوکول دولتی و راه باز کردن به طالبان و مساعد ساختن زمینه تنفس آنان همزمان، مشاهده سیمای اشکبار موسفیدان مظلومی که در ولسوالی اچین در شرق افغانستان در برابر کمره تلویزیون گریه مینمایند و بحرانی شدن وضعیت در پروژه بند کجکی تا آن حد که انجنیران توسط طیاره رفت و آمد مینمایند فضای مخدوش و دورنمای مکدری را در برابر مردم ترسیم میکند.
شگفت انگیز آنست که اینهمه فضاسازی به نفع طالبان در حالی از بطن دولت افغانستان صورت میگیرد که این تحریک پس از مرگ ملا عمر در داخل دچار بحران عمیقی گردیده و در مرحله از هم پاشیدگی و انشعاب قرار دارد. رویترز نگاشته که احتمالاً طالبان به دو دسته تقسیم شوند و به نقل از یکی از سخنگویان طالبان متذکر شده که رهبران طالبان به هیچ عنوان تفاهم نظر ندارند و احتمالاً این گروه از هم خواهد پاشید.
اینکه در چنین وضعیت یک سازمان بدون سر و رهبر میتواند در درون دولت افغانستان لابی و چک چکی و پیزار بردار به خود تدارک نماید واقعاً شگفت انگیز است. هرگاه جو سازی داخلی به نفع طالبان را در مقایسه به افول و از هم پاشیدگی داخلی این گروه کنار هم بگذاریم آنچه قبل از همه برجسته میشود عدم کفایت، عدم کارآیی و ضعف مدیریت دولتمردان در استفاده از فرصت میباشد.
دولت افغانستان از این فرصت طلایی میتواند در موارد ذیل استفاده کند:
1- در اجلاس قریب الوقوع شورای امنیت سازمان ملل تمام موارد مداخله پاکستان را به صفت حامی گروه طالبان ارائه نموده اسناد و مدارک و تقاضاهای مردم و نامه ها و تومار های امضا به این ارتباط را پیشکش کند.
2- در نشست سه جانبه افغانستان، امریکا و چین که در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل تدویر می یابد دولت افغانستان باید بتواند ایالات متحده را معتقد بسازد که کاریدور جدیدی سوای پاکستان در رسیدن به صلح افغانستان جستجو نماید و از فشار چین در کوتاه ساختن دست مداخله پاکستان در امور افغانستان استفاده شود.
دولت باید از این اظهارات هیسم نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل در امور افغانستان جداً بهره برداری اعظمی نماید که در جریان گزارشدهی به شورای امنیت گفت: «افغانستان همچنان به پشتیبانی مداوم جامعه بین المللی نیاز دارد زیرا ثبات این کشور مسلم نیست.» دولت باید اشاره روشن جامعه جهانی را در زمینه حمایت بین المللی با استفاده از این زاویه دید نماینده سازمان ملل در امور افغانستان بدست بیاورد.
ضرورت طرح برنامه واحد
در حالیکه ستون پنجم به عنوان خوش خدمتی یا خوشآمد گویی در وجود تبلیغات علیه عملیات شمال، پروتوکول محدود کردن ساحه فعالیت نیروهای امنیتی در دندغوری و تبلیغات در راستای اهداف پاکستان مصروف میباشد رییس جمهور، معاون اول و رییس اجرائیه باید از حنجره واحد حرف بزنند و با دیدگاه واحد سوق و اداره امور را بدست گیرند.
هشدار های رهبران جهادی در خیمه صلح و اظهارات مخالف آنان از جبهه طالبان نباید نادیده گرفته شود. در حالیکه حتا قزاقستان از بحرانی شدن اوضاع افغانستان به وحشت افتاده نور سلطان نظر بایوف خواهان اتخاذ موضع واحد کشورهای آسیای میانه در سرحدات افغانستان میباشد رهبری دولت افغانستان این مسأله را باید جداً در نظر داشته باشد که این انزجار و انتظارها روزی در نقطه نهایی به یک انفجار و تقابل این نیروها منجر خواهد شد، بنابران قبل از آنکه خانه افغانها در آتش این غایله خانمانسوز نابود شود باید رهبری به ستون پنجم مجال ندهد با غوغاسالاری و دامن زدن به مسایل حساسیت برانگیز روغن بر آتش این فضای بحرانی بریزد.
شایعات و آوازهای حکومت مؤقت، صف آرایی برخی از دولتمردان و آمد و شد و بده بستان و حرافی های روزهای آخر را نباید دست کم گرفت.
رهبری دولت افغانستان با این موضعگیری های «تو هم راست میگویی، تو هم راست میگویی» کشور را بطرف یک بحران عمیق در قلب توفان میبرد و با این حال تجارب دهه هفتاد را نباید از نظر دور داشت چون در روزگاری نه چندان دور با همین شیوه سردرگمی و پراگندگی اردوی پنجصدهزار نفری و سازمان چندین هزار نفری چنان از هم پاشید که مانند کریستال اکنون هیچ پارچه آن پارچه دیگر را نمیشناسد.
چنان به نظر میرسد که اتحاد های تاکتیکی کنونی نیز به مرحله خطرناکی رسیده چون حتا از نظر اصولی هم این انتظار را میتوان داشت که در هر اتحاد تاکتیکی پس از رسیدن به هدف در مبارزه درونی متحدین چنان به جان هم می افتند که دمار از جان همدیگر میکشند

نظرات