آغاز بازی بزرگ در افغانستان

 

سپتامبر 29, 2015
شماره ( 246) چهارشنبه (8) میزان ( 1394) / ( 30 ) سپتمبر ( 2015)
logo
نوشته: محمد داود سیاووش
سقوط کندز در آستانه سخنرانی دکتر عبدا لله در سازمان ملل و در نخستین سالگرد حکومت وحدت ملی بزرگترین آبروریزی قرن برای رهبران حکومت وحدت ملی در عرصه ملی و بین المللی بشمار میرود.
حکومتی که با سپردن دندغوری به طالبان و برنامه سپردن هفت دندغوری دیگر بقول رسانه ها در مزار شریف، هرات، کندهار، هلمند و کابل به ایشان پایه های حاکمیت دولت را تا آن حد تضعیف نمود که اکنون با سقوط کندز و مسدود شدن راه اکمالاتی تخار و بدخشان و آغاز جنگ در دند شهاب الدین بغلان عملاً کاریدور حرکت داعش و طالبان را از طریق شیرخان بندر به سوی آسیای میانه باز نمود.
اینکه چگونه یک سازمان بدون رهبر و از هم پاشیده میتواند عملیات نظامی را در ننگرهار، نورستان، کندز، فاریاب و سایر ولایات سازماندهی کند و طالبان با کدام روحیه و کدام قومانده و کدام سوق و اداره می جنگند و در داخل دولت کی ها زمینه پیشروی شان را مساعد میسازند سوالاتیست که اذهان مردم را در این روزها به خود مشغول داشته است.
این انکشافات و رویدادها چند مسأله سوال بر انگیز را در اذهان مردم ایجاد نموده:
1- صفوف متحد و رهبری از هم پاشیده توسط کی سازماندهی میشود؟
در حالیکه بزرگترین سازمان های سیاسی افغانستان پس از مرگ رهبران نتوانستند قوام، استحکام، وحدت و یکپارچه گی شان را حفظ کنند و پارچه پارچه شده بسوی اضمحلال رفتند، اینکه طالبان بدون قوماندان و بدون اعلام اهداف و برنامه های جدید چگونه اینقدر با روحیه و سازمان یافته عمل میکنند و در عقب این سازماندهی ها کی ها قرار دارند سوالیست که در حال حاضر هیچکس جواب آنرا یافته نمیتواند.
2- زبان الکن دولتمردان
اینکه چرا رییس هیئت افغانستان در اجلاس سازمان ملل از پاکستان به حیث مداخله گر در امور افغانستان نام نمیبرد؟ اینکه چرا نام جاسوسانی را که بالفعل در افغانستان دستگیر شده اند افشأ نمیکند؟ اینکه چرا نمونه هایی از مداخله های آشکار پاکستان را به جهان برملا نمیسازد؟ اینکه چرا حتا در مصاحبه اش با صدای امریکا با تبسم از گرفتن نام پاکستان به صفت تسهیل کننده طفره میرود؟ و میگوید که «خودتان آنکشور را میشناسید» و اینکه در سالگرد احمدشاه مسعود به عوض نامبردن از پاکستان به صفت مداخله گر در افاده گویا «یک کشور همسایه که مداخله میکند» حق مطلب ادا میشود، اینکه چرا طومار امضاهای مردم مبنی بر اعتراض به مداخله پاکستان در امور افغانستان در اجلاس سازمان ملل ارائه نمیشود؟ اینکه چرا مواد اعاشه و اکمالات عملیات سرکوب طالبان، آی اس آی و داعش در جریان عملیات تصفیوی معاون اول در فاریاب قطع میشود؟ اینکه چرا به دوستم اجازه داده نمیشود تا کندز را تصفیه کند؟ و بالاخره آن ولایت سقوط میکند، اینکه چرا دندغوری به طالبان سپرده میشود؟ اینکه چرا از سال 2011 بدینسو به قوای مسلح البسه توزیع نمیشود؟ اینکه در این لحظه حساس چرا آمار پولیس مورد انتقاد قرار میگیرد؟ اینکه چرا از ساختن دروازه و حفر خندق در سرحدات جلوگیری نمیشود؟ اینکه چرا پس از عملیات تصفیوی ولایات شمال سلاح های ثقیل در میدان محاربه به دشمن رها میشود؟ و قطعات از مناطق اشغال شده کشیده میشود، اینکه چرا روی دهشت افگنان دستگیر شده در رسانه های تصویری نشان داده نمیشود؟ و پشت شان نشان داده میشود، اینکه چرا اینهمه فرماندهان دشمن در خط مقدم از زندانها رها شد؟ و حتا سکرتر اسامه از گوانتانامو در این اواخر آزاد گردید سوالاتیست که اذهان مردم را کاملاً مخدوش نموده است .
3- رشد چشمگیر داعش
اینکه چگونه در 25 ولایت داعش میتواند به سرعت هسته گذاری کند؟ و چگونه جنگجویان داعش بقول سازمان ملل از عراق و سوریه رو به افغانستان مینمایند؟ و اینکه چگونه داعش در اچین، نازیان، هسکه مینه… میتواند حتا زندانها داشته باشد و اینکه چگونه ذکی الرحمان لکهوی ملا های نورستان، ننگرهار و کنر را به صفت مدیر داعش و طالبان در حوزه شرق دور یک میز می نشاند ؟باز هم سوالاتیست که مردم میخواهند از مسوولان بپرسند و جواب بگیرند که چگونه 500 خانواده داعش در زابل جابجا میشود؟ چگونه والی پکتیکا در انتقاد از کمک دولت به داعش در آن ولایت از وظیفه سبکدوش میشود؟ و چگونه 3000 نفر از ولایات به چمن حضوری در شب حادثه شاه شهید جمع میشوند؟ و فردا ناپدید میگردند و چگونه رهبران طالبان از پاکستان فرار میکنند؟
4- دلسردی امریکا و توقع فشار چین بر پاکستان
در حالیکه به گفته کریم خلیلی معاون حامد کرزی 800 میلیون دالر در افغانستان به نام پروسه صلح به مصرف رسیده، در حالیکه دوسال دولت افغانستان با مرده ملاعمر مذاکره نموده و اکنون ملامنصور خواهان فسخ قراردادهای امنیتی افغانستان با سایر کشور ها میباشد این سوال مطرح میشود که این پول ها در کجا به مصرف رسید؟ حاصل آن چیست؟ و مسوول و جوابده مصرف آن کیست؟ و اصلاً امریکا چرا از افغانستان گریزان و به پاکستان آویزان است؟ و اصلاً تقاضای دکتر عبدا لله مبنی بر آوردن فشار چین بر پاکستان پس از این همه مصارف گزاف و طی طریق نزدیکی با امریکا تا چه اندازه مقدور، منطقی و ممکن میباشد؟
چه خواهد شد؟
با ابراز موقف داعش در برابر اهل تشیع و اینکه اماکن کربلا، نجف و آستان امام رضا را تخریب خواهد کرد و تعریف استاد سیاف از طالب و موقف گیری ستون پنجم دولت به طرفداری از طالب با ایجاد جبهه عقبی آنان در شمال افغانستان، کشور یکبار دیگر در موقعیت حساس دهه 90 میلادی قرار گرفته است.
نکته اساسی در این وضعیت، دلسردی ایالات متحده از افغانستان و روی آوردن آن به پاکستان میباشد که میخواهد بار سنگینی را که طی چهارده سال به شانه داشت حتا به شانه چین پایین کند، اما از اینکه وضعیت جیوپولیتیک و جیوستراتیژیک منطقه کاملاً از دهه 90 متفاوت میباشد با موقف جدی که پوتین در سوریه گرفت و آمادگی که با اعزام عساکر روسیه در شمال دریای آمو نشان داد احتمالاً وضعیت افغانستان دچار دگرگونی های عمیقی خواهد شد.
با فورمولی که گفته میشود در حال حاضر پیشقراولان داعش از ترکیب دهشت افگنان پاکستانی، طالبان جدا شده از خط ملاعمر و ملامنصور و بقایای حزب اسلامی وابسته به شخص گلبدین حکمتیار تشکیل شده جنوب افغانستان را این نیرو جداً از خود فکر نموده تا دامنه های هندوکش پیشروی خواهند کرد. در این حال هرگاه ستون پنجم به طالبان مخفیگاه ها و پناهگاه هایی با استفاده از پروتوکول های دندغوری و چند پروتوکول دیگر که گفته میشود در حال امضأ است تدارک کند جنگ در شمال با سرکوب نیروهای جنبش، جمعیت، احزاب وحدت و غیره فی مابین طالب و داعش در خواهد گرفت؛ اما اگر نیروهای شمال از عقد پروتوکول ها و استقرار پناهگاه های طالبان در شمال جلوگیری کرده بتوانند احتمالاً با محو طالبان توسط داعش و ایستادن جنبش، جمعیت و وحدت در خط واحد و دریافت کمک از روسیه خط دفاعی نیرومندی در شمال افغانستان در برابر داعش تشکیل خواهد شد و جنگ ها به مراتب سخت تر از دهه 90 در دامنه های هندوکش و پامیر مشتعل خواهد گردید.
آنچه تحقق این فرضیه را لرزان میسازد لهجه نرم و معامله گری های عیان کرسی پرستان این سه نیرو میباشد که بازهم میخواهند به صفت چایدار باشی، منشی و سخنگو و خوش آمد گو در خیمه شب بازی ها با یخن های پاکستانی و لباس های مرتب و دریشی های لوکس حاضر شده آری گو و بلی گوی ستون پنجم باشند، هرچند داعش با کنار گذاشتن خطوط قومی، سمتی و مذهبی احتمالاً اولین محاسبه را با همین خوش خدمتان خواهد داشت.
مجاهدین راهی به جز حلقه زدن به دور استاد سیاف ندارند، چون در سایر احزاب قبلی جهادی چهره یی که با صراحت و صدای بلند موقف بگیرد وجود ندارد که با این حال حتا خطوط تنظیم ها و اقوام در حال فروریختن بوده بار دیگر پشتون، تاجک، ازبک، هزاره، ترکمن، بلوچ، نورستانی تا آنجا که با داعش و طالبان سر سازش ندارند مانند دهه 90 در صف واحد قرار خواهند گرفت.
با اعلام تصمیم داعش مبنی بر تخریب کربلا و نجف و زیارت امام رضا بطور قطع دولت ایران راهی جز حمایت از مخالفان داعش در افغانستان ندارد و در این حال برای دولت ایران مطرح نخواهد بود که این مخالفان داعش در افغانستان کیستند و از کدام جنسیت، تبار، قوم، ملیت و مذهب میباشند، زیرا ایران ضرورت دارد که یک سد دفاعی در برابر داعش در خاک افغانستان ساخته شود که اکمالات آن ارزانتر از جنگ مستقیم با داعش برایش خواهد بود. روسیه، قزاقستان، تاجکستان، ازبکستان در شمال چنین آمادگی را در تمویل و تسلیح جبهات شمال به دوش خواهند گرفت.
باید متذکر شد که اینهمه فرضیه ها در حالی به وقوع خواهد پیوست که امریکا در کنار پاکستان قرار گرفته افغانستان را فراموش کند؛ اما هرگاه امریکا به طرفداری از کابل حداقل با طیارات بی52 و پهپاد ها وارد صحنه شود این آرایش های قوا و این فرضیه اصلاً به وقوع نخواهد پیوست و در فضای بازی موش و گربه جنگها در اطراف و اکناف افغانستان سالها دوام خواهد یافت.
مردم میپرسند هرگاه افغانستان به عراق دوم مبدل شود مفاد آن به ایالات متحده چه خواهد بود و اخلاقاً آیا در فردای رها نمودن یک متحد پانزده ساله جای پایی برای غرب در آینده افغانستان باقی خواهد ماند؟
وقتی دکتر عبدا لله در سازمان ملل از چین میخواهد بالای پاکستان فشار بیاورد و خودش اصلاً جرأت نامبردن از پاکستان به صفت مداخله گر را ندارد افسانه یک دولت دست نشانده ضعیف در کابل که حتا جرأت مخالفت آشکار با مخالف خود را ندارد در اذهان به روشنی تداعی میشود.
مردم افغانستان آرزو داشتند که حتا اگر افغانستان در موقعیت یک پرنده تیغ در گلو هم باشد باید غنی و عبدا لله به مثابه زمامداران مسوول نزد خدا و مردم پا در دم تیغ گذاشته اظهار مخالفت با دشمن وطن مینمودند، نه اینکه به دروازه هر کس و ناکس رفته به پای رویدار و خلاص گیر به عذر و زاری می افتند و باز اگر چنین تقاضای کمک هم صورت میگیرد باید از ولینعمت، پارتنر، یار و همکاری صورت گیرد که به حمایت آن این آقایان به قدرت رسیده اند و پاکستان به قول معروف از میخ آن می پرد.
مردم افغانستان در فضای سیاسی منطقه یک بازی بزرگ را در حال اجرا می بینند که متأسفانه فاجعه آن قبل از همه افغانستان را تهدید میکند.
فقدان اراده سیاسی
در حالیکه کشور آبستن سرازیر شدن دریاهایی از خون و آتش است دولتمردان افغانستان بنابر عدم موجودیت اراده سیاسی دست زیر الاشه نشسته وزیر دفاع تعین نمیکنند، تاریخ تدویر انتخابات پارلمانی را مشخص نمیسازند، کمیسیون انتخابات را تعین نمیکنند، شناسنامه برقی را توزیع نمیکنند و در حالیکه کشور در منجلاب یک توفان خانمانسوز قرار دارد برخلاف به نقاط انفجاری چون انتخابات شاروالی، توزیع سند ملکیت در شهر کابل و غیره دست میبرند که مانند دست زدن به لانه زنبور خواهد بود

نظرات