اشـــتباهات رهبـــران، اروپا را به جغرافیـــای جنگ مبــدل نمود


نوامبر 17, 2015
شماره(253) چهارشنبه 27 عقرب 1394 / 18 نوامبر 2015
رهبران
نوشته : محمد داود سیاووش
یکی از صادقانه ترین اعترافات سیاسی به اشتباهات امریکا و غرب از زبان هیلاری کلینتون (شاید در حالت احساسات) بر آمد که گفت: «کسانیکه ما امروز با آنها در جنگ استیم بیست سال پیش خود ما به وجود آوردیم. زمانیکه درگیر جنگ با شوروی سابق بودیم، شوروی افغانستان را اشغال کرده بود و ما نمیخواستیم شاهد کنترل شوروی بر آسیای میانه باشیم. رییس جمهور ریگن به پشتیبانی کنگره به پشتیبانی از ارتش پاکستان پرداخت. بعد مجاهدین افغان را به انواع تجهیزات جنگی مجهز کردیم حتا از عربستان سعودی نیز کمک مالی و انسانی گرفتیم و اجازه دادیم اسلام وهابی در افغانستان رشد کند تا ما بتوانیم شوروی را شکست بدهیم و البته مؤفق هم شدیم. شوروی میلیارد ها دالر را از دست داد و در نهایت از هم پاشید برای همین بسیاری معتقدند اینکار سرمایه گذاری بدی برای ما نبوده، اما باید مراقب باشیم، چون هر چه می کاریم همان را درو خواهیم کرد.»
در ادامه این اعترافات صریح و صاف و صادقانه پرویز مشرف رییس جمهور پیشین پاکستان نیز اعترافات جانانه یی نمود که بیخ و بنیاد همه مدعیان و گزافه گویان را از ریشه بر کند و در آفتاب سیاست در معرض دید همگان گذاشت. پرویز مشرف گفت: «پاکستان از بیش از سیزده گروه تروریستی در حال فعالیت علیه هند حمایت میکرد، اما طالبان را از جمله به مبارزه با روسیه سوق میداد.» پرویز مشرف افزود که: «در آن زمان طالبان، حاقانی، اسامه بن لادن و الظواهری قهرمانان ما بودند و فقط دیرتر شرور شدند.» رسانه ها از قول مشرف گزارش دادند که گفت: «پاکستان از سال 1979 حمایت از عناصر ستیزه جوی دینی را آغاز کرد، در سال های 90 قرن بیستم مبارزه به خاطر آزادی کشمیر آغاز شد، در آن زمان لشکر طیبه و یازده الی دوازده گروه دیگر ظاهر شدند، ما از آنها حمایت کرده و اعضای آنها را آموزش میدادیم چون آنها با فداکاری برای کشمیر مبارزه میکردند.»
با توجه به اعترافات فوق در دوره طالبان امریکا فقط یکبار بر مراکز دهشت افگنی در سودان و نوار مرز افغانستان حمله راکتی انجام داد که پریزدنت بل کلنتن به خاطر نگرانی از صدور فرمان آن حملات شب نخوابیده بود. پس از یازده سپتمبر که امریکا کشت خود را در برج های تجارت جهانی درو کرد وقتی با سقوط حکومت طالبان به افغانستان داخل شد همزمان برای خود دو جبهه گشود و به عراق نیز حمله کرد. امریکا در این حال همان شیوه مغلق کار با دو طرف جبهه را در پیش گرفته از یکطرف با اخطار امریکا پاکستان از ترس برگشت به عصر حجر در ائتلاف ضد ترور شامل شد و از جانب دیگر اجازه داد شورای کویته تشکیل شود و حتا اسامه در ایبت آباد از پناهگاه خود فعالیت های القاعده را سازماندهی نماید.
در حالیکه دولت پاکستان از وجود مراکز القاعده و طالبان در خاک آنکشور انکار میکرد، در همین حال به خاطر مبارزه با تروریزم میلیارد ها دالر کمک از امریکا دریافت نمود. یکی از اشتباهات امریکا در افغانستان حمایت از به قدرت رسیدن حامد کرزی بود. در حالیکه تمایل بین المللی آن بود که پادشاه سابق در مرکز قدرت قرار گیرد با توجه به اینکه شاه سابق را پاکستان مهار کرده نمیتوانست به اشاره پاکستان احزاب جهادی فضا را طوری شکل دادند که حامد کرزی در صدر حاکمیت قرار گیرد. اگر این ادعا واقعیت داشته باشد که کرزی در پیشاور به دفتر نمایندگی امریکا مراجعه نموده و نظریات خود را ابراز داشته و بعد از همین سلسله تا سطح کاخ سفید راه یافته و مطرح شده و مورد توجه قصر سفید قرار گرفته شاید چنین انتخاب سهل انگارانه در تاریخ سیاسی جهان تکرار نشده باشد.
واقعیت هرچه باشد ناکامی کرزی در شامل ساختن طالبان در قدرت مطابق تفاهمی که با طالبان نموده بود پس از رسیدن به قدرت با ممانعت ائتلاف شمال باعث گردید که اهداف مشترک ابقای طالبان در بخش هایی از افغانستان توسط کرزی به نتیجه نرسد و حتا کرزی تا آن حد در این زمینه از ائتلاف شمال ناراض باشد که به گیتس پیشنهاد نمود که ائتلاف شمال خطرناک تر از طالبان است و امریکا باید در مهار کردن ائتلاف شمال با وی کمک کند.
هنوز کنه چگونگی فرار اسامه از توره بوره و دلیل بروز هیجانات و احساسات کرزی بر ضد امریکا و به بحران کشیدن رابطه افغانستان با امریکا را نمیتوان درک نمود. با این هیجانات و مخالفت های کرزی در واقع فضا برای تجدید قوا و آرایش نیروهای طالبان در افغانستان مهیا شد و با مخالفت شدید رییس جمهور کرزی با هولبروک و نزدیکی وی با جنرال کریستال، انداختن توپهای فوتبال از طیاره به ولایات جنوبی، یافتن اوراق مقدس از زباله ها در بگرام طیفی از فعالیت ها از یکدست نامرئی رهبری شد که اکنون فکر میشود لابی هایی از داخل امریکا نیز برای تضعیف رابطه امریکا با افغانستان و نزدیک ساختن امریکا با پاکستان در این زمینه دخیل بوده باشند.
مبدل شدن هلمند به بزرگترین تولید کننده مواد مخدر جهان پس از حضور سربازان بریتانیایی در آن ولایت، رهایی زنان کوریایی به شکل معامله مخفی با طالبان، رهایی کلمنتینا کانتونی با معامله با طالبان، کشته شدن چند سرباز فرانسوی در سروبی به خاطر عدم آگاهی شان از معامله سربازان ایتالیایی پس از خروج آنان از منطقه و تسلیمی ساحه به سربازان فرانسه، آمدن رییس جمهور و وزیر دفاع فرانسه به خاطر انتقال جسدهای کشته شدگان از کابل به پاریس و بیرون کشیدن پای فرانسه از جنگ افغانستان، رهایی هزاران زندانی طالب از گوانتانامو و زندانهای داخل افغانستان توسط کرزی و ایالات متحده، تبادله چند رهبر طالبان با یک سرباز امریکایی و افاده این مطلب که گویا طالبان دشمن امریکا نیست، اجرای عملیات در وزیرستان و انتقال دهشت افگنان اویغور، چچین و آسیای میانه از وزیرستان به شمال افغانستان، تلاش پاکستان برای ناکام ساختن احیای راه ابریشم از طریق افغانستان با جابجایی نیروهای دهشت افگن در بدخشان و رویدست گرفتن احداث راه کاشغر-گوادر، سر و صدای انتقال طالبان با طیارات به شمال افغانستان که حتا رییس جمهور کرزی باری آنرا تائید نمود و امضای تفاهمنامه دندغوری و سقوط کندز، تلاش برای سقوط فاریاب و عقب نشینی طالبان به جزیره یی در مرز با ترکمنستان و سقوط درقد در ماورای کوکچه با سر بلند نمودن ستون پنجم طرفداران طالبان و پاکستان در بدنه دولت و کارشکنی آنان در مبارزه با طالبان، مذاکره مضحک با مرده ملا عمر که آبروی دولت افغانستان را برد و جنگ طالب با طالب و طالب با سایه داعش در افغانستان، کشف قرارگاه مخفی طالبان در لوگر که به امر رییس جمهور کرزی طی چهارده سال مخفی نگهداشته شده بود و سازماندهی جنگ و کوردیناسیون قوت های طالبان در چندین ولایت همزمان در شرایط عدم وجود رهبر و زد و خورد های ذات البینی همزمان با فشار پاکستان برای از سرگیری دور دوم مذاکرات خنده آور مری و سفر راحیل شریف به این منظور به ایالات متحده و… از مسایلی میباشند که از ریشۀ اشتباهات جامعه جهانی در افغانستان آب میخورند.
با ایجاد کانالهای مختلف تماس با طالبان و سربلند نمودن گروههای پس از سقوط قذافی در لیبیا، حسنی مبارک در مصر، علی عبدا لله صالح در یمن، تشکیل دولت اسلامی عراق و شام و.. و حمله بر تفریحگاه های شرم الشیح مصر و تونس و تسلط داعش بر بخش های بزرگی از سوریه و عراق جامعه جهانی به شاک رفت. در چنین شرایط حساس جهانی جرمنی اعلام آمادگی به پذیرش مهاجرین نمود که با به فریاد آمدن این جرس از آسیا و افریقا مردم به سوی قاره اروپا راه کشیدند و امواج آن اکنون قاره اروپا را می بلعد و نتیجه آن حملات بر پاریس، اعلام حالت اضطرار در فرانسه و تهدید داعش مبنی بر حمله به شهر های روم، لندن و واشنگتن میباشد.
تندروان در پوشش این سیلاب پناهجویان به اروپا مرکز اعصاب رهبری جهان را هدف قرار داد.
غرب چرا دچار چنین بحران بزرگ شد؟
1- عدم شناخت از فرهنگ شرق و بازی و معامله با گروههای تندرو.
2- عدم شناخت از مشکلات جامعه و مردم در منطقه بطور مثال در حالیکه پدر و مادر و خانواده رخشانه پس از سنگسار دخترشان به فیروز کوه پناه برده و مستحق ترین فرد قابل پذیرش به پناهندگی میباشد و دختران کوبانی و کردی به خاطر دفاع از آبرویشان تفنگ بر شانه نموده تراژیدی های دردناکی را پشت سر گذاشته اند در غرب شاید به کسانی پناهندگی داده شود و یا از حقوق پناهندگی استفاده میکنند که اصلاً و معناً ضد غربی بوده برای خرابکاری به غرب رفته اند.
3- بازیهای خام و افزاری چون همزمان جنگ و معامله با طالبان، به حاشیه راندن القاعده، مساعد نمودن زمینه فعالیت به داعش در عراق، سوریه، یمن، لیبیا و…
4- شعار های روزمره یی متضاد همزمان چون حذف بشار اسد، کار با بشار اسد، محکوم نمودن عملیات روسیه بر ضد داعش در سوریه، و به تفاهم رسیدن با روسیه پس از استقرار پایگاه هوایی روسیه در سوریه در زمینه انتقال سیاسی موجی از بدگمانی را به وجود آورد.
5- همانطوریکه روسها در سوریه ادامه کار بشار اسد را پس از استقرار پایگاه هوایی شان در سوریه به معامله گذاشتند با مذاکرات طالبان با روسیه که آنرا گفته میشود مجله سندی تایمز افشأ نموده پس از استقرار نیروهای روسی در آنسوی نوار مرز با افغانستان این بار دولت افغانستان نیز مانند دوره حکومت نجیب و مذاکرات مجاهدین با روسیه در مرز افغانستان و تاجکستان شاید قربانی یک معامله بین روسیه، امریکا و غرب شود. بنابران باید با توجه به مصالح علیای افغانستان در چوکات دوری از سیطره جویی روسیه و هژمونی خواهی پاکستان، افغانستان باید به صفت یک کشور مستقل و دارای حاکمیت ملی و تمامیت ارضی در هر نوع تعامل سیاسی مدنظر گرفته شود.
6- برخورد ذهنی گرایانه و متضاد با واقعیت های افغانستان چون زیر لنگته طالب پنهان شدن و یا بر خلاف سر و پای برهنه ظاهر شدن، که هر دو حرکت افراطی و تفریطی و دور از واقعیت های افغانستان میباشد؛ غرب باید بداند که افغانستان از آنچه امروز به عنوان شیوه طالبی در پیش گرفته یک قرن جلو میباشد و از آنچه دیروز ظاهر شد از مظاهر آن یک قرن عقب میباشد، بنابران باید در خط ارزش های قانونمند لحظۀ کنونی سیاست ها و موضعگیری های جهان عیار شود لاغیر.
اما با وجود این همه قدر مسلم آنست، آتشی که با سیلاب مهاجرین و تحت نام مهاجرت و پناهجویی اروپا را تهدید میکند به این زودی ها قابل مهار نیست و جغرافیای جنگ از شرق میانه و منطقه به پشت دروازه رهبران اروپا، امریکا، آسیای میانه، قفقاز و روسیه خواهد رسید، که این همه از سهل انگاری های غرب و عدم شناخت شان از جوامع شرقی و بازی با کارتهای خام میباشد؛ خام کاری هایی که آنرا هیلاری کلینتون درو نمودن کشت خود غرب می نامد.Ÿ

نظرات