سانســـــور به زبان گلوله سخن میگـوید

دسامبر 1, 2015
شماره 255 چهارشنبه 11 قوس 1394/ 2 دسمبر 2015
logo
با سر بلند نمودن رسانه های آزاد و غلبه شان از زاویه مواد 24 و 34 قانون اساسی بر مخالفان آزادی بیان دشمنان آزادی بیان دست به ماشه برده با تهدید تلویزیون های خصوصی حمله بر احمد سعیدی و شهادت امان ا لله عطایی رییس شبکه خصوصی تلویزیون آسیا زور شصت شان را نشان دادند.
آنچه قبل از همه این واقعات را پیچیده میسازد اظهارات آقای احمد سعیدی میباشد که وی گفت طالبان، شبکه حقانی و داعش بر وی فیر نکرده بلکه ستون پنجم در این ماجرا دست داشته است.
متعاقب این واقعه تکان دهنده امان ا لله عطایی در شهر کابل مورد حمله قرار گرفت و شهید شد. سعیدی تقاضای دولتمردان را مبنی بر انتقال وی به خارج از کشور غرض تداوی به صراحت رد نمود. سعیدی و عطایی برای آن هدف تیر دشمن قرار گرفتند که به قول حافظ: «جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد».
تجربه به کرات ثابت نموده که کوفتن بر فرق مردم و بستن دهان مردم تبعات به مراتب خطرناک تر از افشأ گری و انتقاد ها از زاویه آزادی بیان در کشور داشته است. اگر اظهارات سعیدی را اساس قرار دهیم که گویا ستون پنجم بر وی فیر نموده از این زاویه بی حوصله گی نظام در برابر انتقاد مدنی به مفهوم خودکشی آن میباشد.
باری در دوره های استبداد هنگامیکه از زمامدار وقت پرسیده شد در حالیکه عبدالهادی داوی از نظر توانایی جسمی حتا قدرت بلند نمودن یک تفنگ را از زمین ندارد چرا از آن باید هراس داشت؟ زمامدار وقت گفت: زبان عبدالهادی داوی را خطرناک تر از فیر مرمی توپ میداند و از همانجا بود که استاد داوی سرود:
ای قلم آخر زبانت می برند
این قدر حرف پریشان تا به کی
رخوت و انفعال نهادهای به ظاهر مدنی و برخی رسانه ها در قبال ارعاب و وحشت جاری به جان روزنامه نگاران و طرفداران آزادی بیان نشان میدهد که حکومت از صدا میترسد و این نقطه پایان کار یک نظام مدعی مردمسالاری میباشد.
اگر سیر آزادی بیان را از چهارده سال اخیر حکومت های مؤقت، انتقال، انتخابی و بالاخره وحدت ملی در نظر گیریم این نظام در طول این چهارده سال برای مردم افغانستان هیچ دستآوردی برای گفتن ندارد بجز آزادی بیان، که حالا آنرا نیز از مردم میگیرند.
در یک نظام مردمسالار رسانه ها و مطبوعات آزاد نباید زیر نظر حکومت و یا به افاده و اشاره آن کار کند. در چنین تشکیلات دولت مسوول اعمال خودش است و مردم که این چوکات نظام را انتخاب کرده اند حق دارند بدانند که در زیر سقف تالار های پر زرق و برق و عقب درهای بسته حاکمان و متولیان امور به نمایندگی از آنان چه میگویند؟ چه تصامیمی میگیرند؟ و چه حوادثی در جریان است؟
مردم حق دارند بپرسند که در زیر پوست این نظام چه میگذرد؟ و این ستون پنجمی که آقای سعیدی مدعی آنست کیست؟ یگانه مجرایی که مردم میتوانند از طریق آن به چنین معلومات لازم و ضروری دست یابند رسانه هاست، به موازات ویژگی های یک نظام مردمسالار اصولاً نه ارگانی برای ارعاب و وحشت و سانسور و کنترول بر رسانه ها باید وجود داشته باشد و نه شرطی برای بررسی شکل فعالیت و تعین حدود خط قرمز تار بروت زورمندان. در یک نظام مردمسالار مطبوعات و رسانه ها سرسخت ترین منتقدان دولت بوده و شبکه وسیعی از نهادهای مدنی، حلقات ژورنالیستیک و مدافعان آزادی بیان به صفت بازوی چهارم ساختار نظام شناخته میشوند.
خموشی و وضعیت انفعالی رسانه های آزاد و نهادهای مدنی نشان میدهد که اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد همه ژورنالیستان و رسانه های آزاد هدف تیر مخالفان آزادی بیان قرار گرفته مشعل تابناک آزادی بیان را اهریمنان خفه خواهند کرد.
برخی محققان به این باور اند که رادیکال ترین نیروها از روز رسیدن به قدرت محافظه کار میشوند. کسانیکه اکنون بر کرسی های حکومت وحدت ملی تکیه زده اند اکثراً بگروند و سابقه کار در رسانه های آزاد دارند، اما با اصابت مرمی به مغز یک کارشناس و شهادت رییس یک رسانه زیر پای هیچ یک از این افراد را آتش نگرفت، از جا بلند نشدند و در خط دفاع از آزادی بیان با صراحت و قاطعیت اقدام نکردند.
به عوض عیادت مجروح حکومت وحدت ملی باید همزمان با وقوع این حوادث گردهمایی بزرگ ژورنالیستان را دایر مینمود و طی اعلامیه قاطع حمایتش را از ژورنالیستان ابراز نموده برای مصئونیت بعدی شان تدابیر اضافی اتخاذ مینمود.
جامعه جهانی در چوکات ارزشهای قانون اساسی باید تعهد مجدد دولتمردان را مبنی بر وفاداری بر آزادی بیان، جامعه مدنی، حقوق شهروندی بشنود. دولتمردان باید بدانند که آنچه به عنوان حقوق مدنی و آزادی بیان بدست آمده تحفه کسی نیست که با آمدن آن به مردم داده شده و با رفتن آن از مردم گرفته شود. این روند در افغانستان ید طولا دارد و از پخش شبنامه ها و قبول غل و زنجیر و زندان نظامهای استبدادی و از میان امواج خون و آتش به سر منزل کنونی رسیده است.
اگر قرار باشد با این شیوه وحشت و ارعاب و دهشت زبان مردم بریده شود و یک قشر توجیه کننده، آری گوی و چک چکی برای اجراآت حکومت ایجاد شود باید ارباب این افکار بدانند که آن مراحل گذشته و آنچه در طی چهارده سال اخیر در افغانستان به عنوان آزادی بیان قد بر افراشته برگشت ناپذیر میباشد.
حکومت باید در قبال تهدید تلویزیون های طلوع و یک و واقعات اخیر فیر بر آقای سعیدی و شهادت آقای عطایی در یک اعلامیه یی موقف واضح خود را به مردم ابراز دارد.
دولتمردان مخالف آزادی بیان و بنیادگرایان و ستون پنجم باید آگاه باشند که اگر شرایط ترور و اختناق در کشور طوری مستولی شود که برای آزادی بیان جایی وجود نداشته باشد و این نسل برون آمده از ماده 34قانون اساسی بتوانند کمک هایی را برای جلب حد اقل ده شبکه تلویزیونی و صد سایت انترنتی در یک محل مصئون پیدا کنند طی یکماه ساز و برگ ستون پنجم و بنیادگرایی و حامیان و طرفداران شان در افغانستان از هم خواهند پاشید و ارزشهای پامال شده قانون اساسی دوباره در کشور احیا خواهد شد.Ÿ

نظرات