کدام راه؟ کدام نقشه?



نوشته : داود سیاووش

هیئت افغانستان به قصد اشتراک در مذاکرات چهار جانبه افغانستان-پاکستان-امریکا و چین در حالی ذوق زده به اسلام آباد رفت که در کابل رسانه ها از امکان سپردن لیست طالبان حاضر به مذاکره ازطرف پاکستان به هیئت افغانی گزارش دادند و در رسانه ها از رییس جمهور غنی نقل قول شد : طالبانی که به پروسه صلح نمی پیوندند هدف قرار خواهند گرفت. به سلسله همین خوشبینی حتا گفته شد که امریکا و چین از صورت اجرای تعهدات پاکستان در زمینه نظارت خواهند کرد.

شور و شوق اشتراک در این مذاکرات به حدی بود که حتا کشور های همسایه نیز علاقمندی شان را برای اشتراک در آن به نحوی ابراز داشتند در حالیکه از آنان کسی دعوت نکرد، اما دراولین ساعات تدویر نشست چهار جانبه رسانه ها از قول سرتاج عزیز گزارش دادند که پیش شرط برای گفتگو ها ضرور نیست و گفتن اینکه گروههایی که به صلح نمی پیوندند هدف قرار میگیرند مانع اشتراک همه گروه ها در پروسه صلح می گردد.

این اظهارات مانند ریختن آب سرد بر دیگ جوش اشتیاق برخی از مقامات اشتراک کننده هیئت افغانی بود که چون افشای مرگ ملا عمر پس از ملاقات مری بار دیگر اوقات شان را تلخ ساخت . برای اولین بار در تاریخ مذاکرات دو کشور، پس از پایان مذاکرات احمد سعیدی یکی از اشتراک کنندگان این مذاکرات به طور واضح از ناکامی مذاکرات و عدم اراده سیاسی پاکستان برای پایان جنگ در افغانستان سخن گفت.

مقارن تدویر این نشست زلمی خلیلزاد و دابنز در مقاله یی نوشتند که کلید صلح افغانستان به دست پاکستان میباشد. در محافل اجتماعی و سیاسی کابل مقارن این انکشافات سوالاتی مطرح میشد که هرگاه پالیسی پاکستان در برابر افغانستان تغییر نکرده و آی اس آی از طالبان و شبکه حقانی به صفت ابزار آنهم به طور علنی استفاده نموده از نام آنان سخن میگوید .تغییری را که حکمت کرزی طی دو ماه آینده از آن سخن می راند به چه معناست و آیا این پروژۀ مذاکرات چار جانبه به هدف گنجانیدن بخشی از طالبان تاریخ گذشته در بدنۀ دولت افغانستان به صفت بازوی توانای ستون پنجم نظام نخواهد بود؟ در کابل همزمان به اظهارات سرتاج عزیز  در حمایت از طالبان شایعاتی در شهر پیچید که گویا روغنیات و اکمالات گارد محافظ جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری قطع شده. از نظر کارشناسان اینکه دولت پاکستان میخواهد عملیات بر علیه طالبان قطع شود و محتوای مذاکرات از دید رسانه ها پنهان باشد وبر برخی حلقات در نظام  محدودیت ها وضع شود به قول معروف زیر کاسه نیم کاسه میباشد.

از نظر کارشناسان پاکستان از دو بُعد افغانستان را در حال حاضر تحت فشار قرار میدهد:

1-      هرگاه لابی های طالبان و ستون پنجم در داخل نظام خط دیورند را به صفت سرحد رسمی افغانستان و پاکستان بپذیرند، پاکستان در یک معاملۀ مخفی با آنان تمام اقوام غیر پشتون را سرکوب نموده یک حکومت دست نشانده مزدور را در کابل بر سر اقتدار خواهد آورد که سیاست های محمد گل مهمند را تا کرانه های دریای آمو بر سایر اقوام عملی سازد.

 

2-      اگر لابی های طالبان و ستون پنجم نظام خط دیورند را نپذیرند، پاکستان با تجهیز طالبان جنگ اقوام را طوری در افغانستان آغاز خواهد نمود که کلیه پروژه های حکومت وحدت ملی ناکام گردیده شیرازه حکومت مرکزی از هم بپاشد.

اما آنچه اجرای این معادله را برای پاکستان دشوار میسازد اولاً پارچه پارچه شدن طالبان پس از مرگ ملا عمر میباشد که در حال حاضر گروهی با روسیه در تماس اند و  از گروه دیگرتعبیری تازه از طالبان در ایران به وجود آمده که گویا  در داخل افغانستان می جنگند اما با کشورهای همسایه کاری ندارند بنا بران درجنگ با داعش باید از انان استفاده کرد و از جانبی هندوستان با توجه به تقاضای صریح رهبران پاکستان  از دولت  افغانستان مبنی بر محدود ساختن مناسبات کابل با هندوستان و حمله بر قونسلگری هند توسط  فداییان افضل گرو که قبلاً در هند حملات انجام داده اند و حتا با خون خود بر دیوار  نوشتند یک شهید هزار فدایی و حمله از پتانکوت پاکستان بر قرارگاه هوایی هندوستان در مرز دو کشور به این نتیجه خواهد رسید که اگر از مخالفان پاکستان در افغانستان حمایت نکند با اشغال خاموش افغانستان توسط پاکستان طالبان به دروازه های کشمیر هندوستان خواهند رسید.

روس ها به توجه به تشکیل خلافت قفقاز داعش و انفجار ها در داغستان احتمالاً به این نتیجه خواهند رسید که اگر اشغال خاموش افغانستان توسط پاکستان عملی شود داعش با عبور از دریای آمو در وجود خلافت قفقاز آسیای میانه را اشغال خواهد کرد. بنابران در لحظه حساس کنونی تقابل ذیل را باید مدنظر داشت:

از اینکه پروسه نفوذ حزب اسلامی در صفوف داعش با اخراج مسلم دوست از آن سازمان ناکام گردید و رهبر داعش در جنوب غرب که به یکی از تنظیم های قبلی ارتباط داشت کشته شد در مرحله اول جنگ میان داعش  با طالبان   در افغانستان به شدت آغاز خواهد شد و در ثانی پاکستان از طریق ستون پنجم و طالبان و گروه حقانی مانند هلمند و کندز فشار را بر سایر مناطق افغانستان افزایش خواهد بخشید و از اینکه پول افغانی را در جنوب افغانستان از داد و ستد انداخته و به عوض آن کلدار در مبادلات  و معاملات مدار اعتبار است و خلاف  ایجابات  پایان اعتبارتفاهمنامه ترانزیتی لاری های  پاکستان کالاهای آن کشور را آزادانه به داخل افغانستان تا دریای آمو انتقال میدهد و از جانبی با تشکیل دیوار و دروازه در امتداد خط دیورند برخی مناطق را به کلی تحت کنترل خویش قرار  داده  در آن مناطق گروههای حقانی و طالبان را مستقر ساخته از یکطرف طالبان پاکستانی را نابود خواهد ساخت و از طرفی از تحقق پروژه های هند در افغانستان جلوگیری خواهد نمود و در مرکز  و سایر شهر های بزرگ از طریق ستون پنجم نفوذ خود را استحکام خواهد بخشید.

در خط اقتصادی با احداث پروژه های تاپی، کاسا و ... سیطره و نفوذ خود را بر کلیه نقاط افغانستان در وجود گارد محافظ این پروژه ها تحکیم خواهد بخشید که در این حال چین نیز در راستای تمدید خط کاشغر-  گوادر ، کلکنش- فضلکه ، کاسا، ، ، پروژه مس عینک، پروژه آمو دریا و غیره با پاکستان همراه و همکار خواهد بود.

در داخل نظام

با آنکه پاکستان تلاش نموده عده یی از افراد غیر پشتون را از طریق تطمیع به خود نزدیک سازد اما روانشناسی سایر اقوام طوریست که مقاومت های شدیدی در برابر سیاست اشغال خاموش پاکستان قد علم خواهد کرد و دولت افغانستان که اکنون پشتیبانی امریکا و متحدان آنرا در مقایسه با پاکستان با خود ندارد دنباله رو نظامیان پاکستان خواهد شد وطوری که بار ها هشدار داده شده بود افغانستان به تخته خیز کشور های همسایه مبدل خواهد شد وزمامدارن افغانستان مانند قرن نزده به متولیان کشورهای همسایه مبدل خواهند شد. در کشوری که قوای جنگی ان به حاشیه رانده میشود وبزرگترین پوتانسیل دفاعی ان نا بود میشود چنین روزگاری را زمان در برابرش میگذارد تا بداند که خودکرده را به گفته مردم نه درد است ونه درمان!

نظرات