افغانستان به کجا میرود؟


مه 28, 2016
نوشته: داود سیاووش
در حالیکه دولت پاکستان با چوچه گریز کردن ،دولتمردان افغانستان را در بازی های استخباراتی و در ازای غذای نمکی دال و چپاتی اصلاً همتراز خود نمیداند ،به نظر میرسد با موقفی که در قضیه کشتن ملا منصور در برابر ایالات متحده اتخاذ نموده خواهان هژمونی واضح منطقوی بوده و افغانستان پس از امریکا را جزء قلمرو منافع حیاتی خود به حساب می آورد.
موقف واضح ضد امریکایی پاکستان در افغانستان:
زمامداران پاکستان با حمله بر ایبت آباد و کشتن اسامه مخالفت کردند، شکیل افریدی را به حبس طویل المدت محکوم کردند، با افشای قتل ملاعمر که به شکل یک راز درامه مضحک دولتمردان افغانستان را به بازی گرفته بود مخالفت آشکار کردند، در اعتراض به کشته شدن ملا منصور سفیر امریکا را به وزارت خارجه پاکستان احضار کردند، تقاضای واضح دادن امتیازات به طالبان را به جانب افغانی مطرح کردند و کشتن ملا منصور را به مفهوم مصدوم نمودن روند دلخواه صلح خودشان وانمود کردند.
در همصدایی با این سیاست پاکستان ستون پنجم در افغانستان علناً صدای خود را بلند نموده حمله بر تلویزیون طلوع را به عنوان عملیات شهادت طلبانه انتحاری به طالبان تبریک گفته کارمندان کشته شده تلویزیون طلوع را هما سلطانی چوچه های امریکا خواند، مقارن حمله بر تلویزیون طلوع انوارالحق احدی و عمر داودزی به همکاری سازمان بگواژ خلاف هشدار رضا نافعی نماینده خبرنگاران بدون مرز در قطر نشست داشتند و پس از حمله بر این تلویزیون ستون پنجمی های دولت افغانستان اجازه دادند در کابل به طرفداری از طالبان تظاهرات راه اندازی شود.
زلمی زابلی در اعتراض به کشتن ملا منصور خواهان احضار سفیر امریکا به وزارت خارجه افغانستان شد، حقیار به طور واضح در دفاع از ملا اختر منصور قرار گرفت، گلبدین حکمتیار که قرار است عنقریب مهمان رهبران کابل باشد پیام تسلیت به خانواده ملا اختر منصور و طالبان فرستاد و گیلانی رییس شورای صلح قبلاً جنگ با طالبان را نا جایز خوانده بود.
در واکنش به اعدام چند طالب حمله انتحاری بر کارمندان یک محکمه صورت گرفت و حامد کرزی خواهان توقف این سلسله از اعدام ها شد.
موقف جانشین ملا اختر منصور:
ملا هیبت الله جانشین ملا منصور در اولین بیانیه ویدیویی که از نام وی منتشر شد افغانستان را زیر تسلط یهود و هنود خوانده پاسخ مثبت حکمتیار را به دولت به مفهوم تسلیمی وی به امریکا وانمود کرد و به قول خودش به شهادت ملا عمر و ملا منصور افتخار نمود.
موقف امریکا:
جان کیری در میانمار گفت ملا منصور برای آن مورد حمله قرار گرفت که تهدیدی برای نیروهای امریکایی بود و وزیر دفاع امریکا هشدار داد که طالبان فقط دو راه دارند: یکی پیوستن به پروسه صلح و دیگری نابودی. در همین حال مجلس نمایندگان امریکا لایحه یی را به تصویب رساند که به موجب آن کمک های مالی امریکا به پاکستان مشروط به اقدامات اسلام آباد در برابر شبکه حقانی خوانده شد. سناتور رورا باکر گفت: پاکستان یک شریک قابل اطمینان برای دهشت افگنان میباشد، نه برای ایالات متحده.
از نظر کارشناسان رییس جمهور اوباما که زمان اندکی برای پایان دوره کارش مانده با برون کشیدن پای امریکا از جنگ عراق، کشتن اسامه بن لادن، عادی ساختن روابط امریکا با کیوبا و رفع محدودیت صادرات سلاح به ویتنام در نظر دارد مانند جان اف کنیدی نقشی در سیاست جهانی ایالات متحده به جا بگذارد که امضای سند حمله بر ملا اختر منصور نیز یکی از آنها میباشد.
در همین حال اوباما به جانشین ملا اختر منصور چندان خوشبین نیست که یک لیبرال دموکرات باشد و با این حال انتظار هم ندارد که طالبان به این زودی ها به میز مذاکره بر گردند که هشدار وزیر دفاع امریکا به طالبان و آمادگی برای از سرگیری عملیات هوایی امریکا در افغانستان نیز در همین راستا ارزیابی شده میتواند.
وضعیت رهبری حکومت وحدت ملی:
رییس جمهور غنی به مصداق آن گفته ابراهام لینکلن که( به همه اعتماد داشتن خطرناک است و به هیچکس اعتماد نداشتن خطرناک تر) با روحیه اعتماد نداشتن به هیچکس خود را به رهبری مبدل نموده که از طبخ غذای آشپز خانه ارگ تا تعین دکترین سیاست جیوپولیتیک و جیوستراتیژیک افغانستان میخواهد فقط خودش تصمیم بگیرد و این روحیه کاری فضا را به حدی تضعیف و تضییق نموده که هیچکس جرأت هیچ اقدامی را به صفت مسوول مستقل در حال حاضر ندارد.
این سلوک کاری رییس جمهور آن گفته را به یاد می آورد که آمر قوی مادونان را می دواند ولی آمر ضعیف خودش میدود.
اگر این ادعا واقعیت داشته باشد که مصارف سفر رییس جمهور کرواسی با آنهمه زیبایی و لطافت 30 هزار دالر امریکایی و مصارف رییس اجرائیه شیک پوش افغانستان تا ترکیه 300 هزار دالر شده باشد آن هم از کیسه خلیفه کشوری که به سربازش در قله های کوه نان خشک نمیرسد و پول معاشات دولت افغانستان را جامعه جهانی می پردازد، آینده کشور خیلی تیره و تار به نظر میرسد.
وضعیت نیروهای داخلی
با توتاپ رهبری جامعه هزاره افغانستان را به چندین گروپ منشعب کردند و حکومت وحدت ملی اصلاً به حضور مدنی حتا یک میلیون نفر هم در کشوری که نفوس آن از 25 میلیون تجاوز نمیکند وقعی نگذاشت. جنرال دوستم معاون اول رییس جمهور را تا آن حد از سیاست های مرموز ناراضی ساختند که لباس زره به تن کرده در دفاع از ولسوالی ها و ولایات شخصاً مصروف حفر بلنداژ ها و تحکیم استحکامات در برابر دشمن میباشد. شخصی بنام علیزی با زورگویی لوحه دانشگاه هرات را پاره کرده یک کارمند امنیت دولتی هرات را کشته و موقف واضح خود را در برابر امنیت ملی ابراز داشته که هیچکس به کدام اقدام ملموس در برابرش متوسل نشده و وکلا و استادان بیچاره هرات واویلان و نالان و پریشان طومار شکوه به دست دفتر به دفتر سرگردان اند.
کمیسیون بخاطر انتقال جنازه امیر حبیب الله کلکانی در آرزوی گرفتن فرمان رییس جمهور از چهار ماه به اینسو دفتر به دفتر و دروازه به دروازه قدرتمندان به خاطر کسب حمایت در تگدی است، در حالیکه کمال ناصر اصولی سرکوب دوره سقوی را به اصطلاح خودش به عنوان یک قهرمانی به رخ دفاع کنندگان انتقال خط توتاپ از طریق بامیان میکشد و آنان را تخویف میکند. از امضا کنندگان تفاهمنامه دندغوری اصلاً کسی نپرسید که مسبب قتل و بربادی صد ها انسان و آواره گی و بربادی آنان کی بود و چی شد؟
به طور عموم در حال حاضر قوم هزاره دچار بحران رهبری شده، قوم ازبک در دفاع از مناطق شان کمر بسته و رهبران قوم تاجک مصروف امتیاز گیری های شخصی از کندوی حکومت بوده از نتایج تلاش های عطامحمدنور درسروسامان دادن جمعیت اسلامی مقارن ورود گلبدین حکمتیار به مثابه رقیب اصلی جمعیت در صحنه سیاست نتایج واضح به مشاهده نمیرسد ودرگیری های جنبش وجمعیت فصل جدیدی ازبحران را زیگنال میدهد، قوم پشتون گروگان چند معامله گر ترانه دا پشتونستان زمونژ و خط دیورند میباشند که در این حال هیچ یک از رهبران اقوام به غیر از جنرال دوستم در خط اصلی وشانه به شانه مردمی که به آنها رأی داده قرار ندارند و به اصطلاح آب را گل آلود میسازند تا ماهی بگیرند.
به موازات چنین وضعیت میتوان نتیجه گرفت که باید کشور در حالت تاریک و بازیچه چند بازیگر قدرت طلب استفاده جوی محیل معامله گر قدرت باشد و از همینجاست که حکومت وحدت ملی نمیتواند سفیر پاکستان را به وزارت خارجه احضار و از وی بپرسد که چرا ملا اختر منصور از خاک پاکستان با ویزه رسمی و نام جعلی به ایران سفر میکند و از سفیر ایران در وزارت خارجه بپرسد که چرا دولت ایران با طفره رفتن از مسیر اصلی دولت با یک رهبری شورشی ملاقات میکند و از همینجاست که یونیسکو به عوض پرداختن به تحقیق در باره جعل کاری در قانون اساسی افغانستان که درهفتاد مورد با نسخه اصلی اختلاف دارد ودر آن زبان مادری زیر پا گذاشته شده است به ترمیم مساجد در ماه مبارک رمضان می پردازد . داعش در منطقه کوت مشرقی مکاتب به اطفال رسماً افتتاح میکند. در مکتب خصوصی کندهار کوریکولم پاکستانی و عکس های جنرال ضیاءالحق و اقبال لاهوری و یونیفورم پاکستانی نام و نشان آن مکتب میباشد، بنابران باید این سوال را مطرح کرد که در حال حاضر افغانستان به کجا میرود؟

نظرات