چرا کتاب «فرستاده» را خواندم؟


اوت 29, 2016
نوشته: داود سیاووش
قسمت ششم
با توجه به نقش و تأثیری که زلمی خلیلزاد در حوادث پس از یازده سپتمبر در افغانستان داشت و با توجه به سوالاتی که در این روند نزد جامعه و مردم لاینحل وجود دارد، نگارنده پس از آنکه خبر رونمایی کتاب «فرستاده» را از رسانه ها شنیدم بلادرنگ این کتاب را از کتابفروشی پل باغ عمومی خریدم و از آنجا که رونمایی کتابها، تدویر محافل فرهنگی، عرس ها و سالگره های بزرگان ادب و فرهنگ در حال حاضر در گرو یک گروه توجیه گر ها و گروه دیگر چکچکی ها افتاده و در آن نظریات فقط به رسم شهر خربوزه و به رنگ نرخ روز ارایه میشود و اصلا چنین کتابهای با اهمیت تاریخی مورد بحث و فحص و ریشه یابی و کنکاش و پرخاش عمیق قرار نمیگیرد وپس از صرف (تی بریک) هرکس با چند تبسم مصنوعی به آهنگ (نخود- هرکی بره خانه خود) پی کارش میرود، پس از خوانش کتاب «فرستاده» جای این مباحث عمیق را در حلقات مدنی، اجتماعی و سیاسی کشور طورجدی خالی احساس نمودم.
از اینکه روال معمول لحظه جاری کشور مکث کوتاه و گذرا و سریع بر رویداد هاست خواستم این مکث کوتاه و مسیر نگاه گذرا و یکبار مصرف به رویداد ها را در محتوای کتاب «فرستاده» بشکنم و حداقل سوالاتی را در اذهان خوانندگان برای یافتن راه بدیل و الترناتیف ها برای اندرز آینده به شکل توفان دماغی و راههای ممکن احتمالی ایجاد کنم.چون بزرگان گفته اند:
هرکی ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد زهیچ آموزگار
هرچند کتاب «فرستاده» به روال بیوگرافی آغاز گردیده اما مسیر آن گاهی مانند سفرنامه ناصر خسرو تا دور دست ها و حوادث در خانواده امریکایی و آشنایی فرهنگ های ملل عربی در بیروت و غربی در امریکا ادامه می یابد و زمانی مانند سفرنامه سی ساله ابن بطوطه در این مسیر کار این حکایت گر و روایتگر تا دسترسی به مقامات بلند دولتی یک قدرت بزرگ چون ایالات متحده به صفت نماینده در عراق و سازمان ملل می کشد؛ اما آنچه بیش از همه توجه نگارنده را جلب نمود سلسله حوادث پس از یازدهم سپتمبر در افغانستان و نقش خلیلزاد در توالی و مطاوی این حکایت بود که آن را از لابلای اوراق آن کشیدم.
حالا که پس از شانزده سال حتا یک نگاه گذرا نشان میدهد از نقطۀ صفری امنیت عام و تام تشکیل اداره مؤقت کار تأمین امنیت به خرابی اوضاع تا دق الباب طالبان به دروازه های کابل در تنگی ابریشم، چوک ارغندی و ده سبز و غوربند کشیده و انفجار و انتحار در پایتخت کشور جزء لاینفک زندگی روزمره مردم شده و تنها در هشت ماه اخیر پنجهزار سرباز و افسر قوای مسلح افغانستان در جنگ با طالبان به خاک و خون غلتیده و آنطرف چند صد یا چندین صد میلیارد دالر پول مالیه دهندگان امریکا در افغانستان بدون دستآورد نا پدید شده و دوهزار و چندصد سرباز و افسر امریکا در این جنگ در افغانستان کشته شده، جا دارد ببینیم که افغانستان با وجود حمایت یک قدرت بزرگ و جامعه جهانی واین همه مصارف گزاف چرا وچگونه به چنین سرنوشت دچار شد؟
نگارنده میتوانست این سلسله را از لابلای کتاب و از میان حوادث بررسی کرده به شکل یک تحلیل به خوانندگان ارایه کند، اما بخاطر جلوگیری از سوء تفاهم مبنی بر اینکه مبادا تصوری ایجاد شود که گویا نویسنده در ارزیابی مطالب مبالغه کرده و چیزهایی از خود افزوده باشد در پنج بخش اول اظهارات زلمی خلیلزاد را با ذکر صفحات و نقل مثل اصل کود نموده منتشر کردم؛ اینک بر مبنای آن اظهارات آقای خلیلزاد سوالاتی مطرح میگردد تا هر خواننده در خلوت خود در باره آن با توجه به انکشافات و انحرافات و فرورفتن کشور در بحران بیاندیشد و در باره الترناتیف هایی که میتوانست از بروز این بحران جلوگیری نماید فکر کند.
سوالات:
1- آیا چقدرمعقول به نظر میرسد که در یک کشور کثیرالاقوامی که در آن جنگ ها، تعصبات و دشمنی های دیرین را مردم پشت سر گذاشته اند، نماینده ایالات متحده در شرایط جنگی از یک قوم تعین شود؟
2- آیا کسی که بهترین الگوی زندگی سیاسی برایش امیر غضب ناک عبدالرحمن خان میباشد میتواند معمار دموکراسی و نماینده جهان آزاد در قرن بیست برای افغانستان باشد؟
3- آیا لازم نبود آقای خلیلزاد حساسیت های قومی در تنظیم ها را با رییس جمهور امریکا در میان می گذاشت تا در کنار حکمتیار محصل فاکولته انجنیری و یونس خالص فارغ مدارس دیوبند رهبران تنظیم هایی که پروفیسوران و فارغ التحصیلان جامعه الاظهر بوده در دانشگاه های افغانستان سابقه تدریس داشتند نیز در ملاقات با رییس جمهور اشتراک می کردند تا باعث حب و بغض و حساسیت نمیشد؟
4- آیا مخالفت خلیلزاد با طرح دولت امریکا در رابطه به اقدامات آنکشور پس از خروج قوای شوروی باعث بحران سیاسی در افغانستان نشد؟
5- چه ضرورت بود کسی که بطور واضح اعتراف میکند خوشبین طالبان میباشد به صفت نماینده امریکا در افغانستان در سرکوب طالبان مؤظف گردد؟
6- چه لازم بود کسی که طالبان او را به صفت سفیر خود در سازمان ملل معرفی می نمودند در رأس قدرت دولتی قرار گیرد که علیه طالبان می جنگید؟ آیا واقعاً به این وسیله میتوان طالبان را سرکوب کرد؟
7- چرا برای پایین آوردن نقش ظاهر شاه با انداختن چادر یک زن به سرش در کنفرانس زمینه سازی شد؟
8- چرا به گفته خلیلزاد وزارت خارجه امریکا طالبان را در دوره کلینتون حتا حامی تروریست ها نمیدانست؟
9- آیا مشوره خلیلزاد به بوش در رابطه به سرکوب مخالفان داخل نظام پس از تشکیل اداره مؤقت به سبک امیر عبدالرحمن خان گمراه کننده نبود؟
10- آیا روایت معیاری سازمان سیا از افغانستان در مقایسه به نظریات خلیلزاد در مورد افغانستان واقعبینانه تر نبود؟
11- چرا رییس جمهور یک قدرت بزرگ ،درس های تاریخ افغانستان را از مؤسسات تحقیقی و دانشگاه های کشور خودش نمی گیرد که از زلمی خلیلزاد می شنود؟
12- چرا رییس جمهور بوش برای خلیلزاد کانال ارتباطی شخصی جدا از فلتر های معمول وزارت خارجه، پنتاگون و سیا باز نمود؟ آیا این کانال گمراه کننده نبود؟
13- آیا سرمایه گذاری یک قدرت بزرگ چون ایالات متحده بالای رؤیا های شخصی خلیلزاد در مورد افغانستان معقول به نظر میرسد؟
14- آیا وحدت ملی با فرساژ های هوایی بالای خانه برهان الدین ربانی و جنرال دوستم و تحت فشار قرار دادن اسماعیل خان واقعاً تأمین شد؟
15- باطل نمودن اکثریت آرأ به نفع سیرت و تعین کرزی با فشار به عوض آن در صدر اداره موقت چقدر با معیار های دموکراسی در کنفرانس بن همخوانی داشت؟
16- خطاب بوش به زلمی خلیلزاد مبنی بر اینکه کرزی را به سیاستمداری بزرگ و رهبر ملی تبدیل کند به چه معنا بود؟
17- تقاضای کرزی از بوش مبنی بر اینکه خلیلزاد را به صفت سفیر (پس از آن فرمایش مشهور بوش) به افغانستان بفرستد به چه معنا بود؟
18- کرزی با آنهمه نزدیکی که با سازمان سیا و خلیلزاد داشت چگونه حالا به عنصر ضد امریکایی تبدیل شده؟
19- آیا تقسیم همکاران مبارزه با ترور توسط خلیلزاد به سازندگان، خرابکاران و فرصت طلبان به معنی بر هم زدن اتحاد ضد ترور نبود؟
20- آیا نشر مقاله خلیلزاد در وال ستریت ژورنال تحت عنوان «کمر جنگسالاری را می شکنیم» به معنی جنگ با ائتلاف شمال نبود؟ و آیا استفاده از نیروی امریکا در حل مشکلات داخلی بین دولت به معنای خراب کردن اوضاع تعبیر نمیشود؟ و هرگاه رامسفیلد مخالفت نمیکرد آیا این مقابله با نیروهای دولت به جنگ داخلی منتهی نمیشد؟ نظر رامسفیلد معقول بود یا نظر خلیلزاد؟
21- چرا خلیلزاد از تفاوت نسخه اصل قانون اساسی به نشانی امضای صبغت الله مجددی تا نشر نسخه جعلکاری شده با توشیح حامد کرزی و نافذ شدن آن خموش ماند؟
22- چرا با وجود مخالفت الاخضر ابراهیمی و مراکز تحقیقی و پژوهشی در کابل قبل از ایجاد نهادها، انتخابات ریاست جمهوری اول با پافشاری خلیلزاد و کرزی به خاطر مصرف داخلی انتخابات بوش دایر شد؟
23- چرا خلیلزاد اعتراف به ناتوانی را که پس از رساندن خبر پیروزی کرزی به بوش و بیرون شدن از دفتر بوش نمود در اول با بوش مطرح نکرد؟
24- چرا به عوض عصبانیت کرزی در برابر سمپاشی مزارع کوکنار خلیلزاد و کرزی از امریکا نخواستند که امریکا چهل تریاک سالار را دستگیر کند تا جلو کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان گرفته شود؟
خوانندگان میتوانند پس از خوانش هر سوال ،نوشته خلیلزاد درهمین مورد را در قسمت های پیشین پیدا نموده در باره آن فکر کنند. کتاب (فرستاده ) سندیست که در هر فصل آن به ده ها سوال از این دست میتوان برخورد و پیرامون هر سوال چندین مقاله وارزیابی وتحلیل نوشت.به بیان دیگر در این کتاب خلیلزاد به قول معروف بالای خود عریضه نموده ومعلوم نیست آن را تحت چه شرایطی به رشته تحریر آورده است.
قابل یاد آوریست که نگارنده در طول شانزده سال اخیر و پیش از آن به هیچیک از جناح های درگیر انتیپتی وسمپتی نداشته اصلا در موضعگیری های دیروز وامروز از زاویه بیطرفی آزاد وملی موقف گرفته ام و هیچگونه حب وبغض با نیروهای درگیر نداشته وندارم
پایان

نظرات