نگاهی به اعترافات زلمی خلیلزاد در کتاب «فرستاده»- قسمت پنجم


اوت 27, 2016
قسمت پنجم
تتبع و نگارش داود سیاووش
در حالیکه اخیراً نسخه اصلی قانون اساسی مصوب لویه جرگه 4 جنوری 2004 پیدا شده که به امضای صبغت الله مجددی صفحات آن نشانی گردیده، اما این نسخه با نسخه توشیح و نافذ شده قانون اساسی به امضای حامد کرزی (به قول ناشر نسخه اصلی ) در هفتاد مورد اختلاف دارد و در آن جعلکاری شده، خلیلزاد با چشم پوشی از این جعلکاری در قانون اساسی می نویسد:
«قانون اساسی در 4 جنوری 2004 در میان تحسین و شادی تصویب شد که یکی از روشن ترین قوانین اساسی در جهان اسلام می باشد. رییس جمهوری و مدیران ارشد خوشنود شدند حتا رامسفیلد که باور داشت تعریف افراد (آنها را خراب) خواهند کرد در روز های پایانی جرگه به من برف ریزه هایی فرستاد… (من در جریان فعالیت های شما قرار گرفته ام. به نظرم شما کار های درجه اول انجام میدهید و خوب هم پیش میرود، پیشاپیش تبریک باشد!)» (ص 210)
این شادمانی های خلیلزاد و رامسفیلد در حالی صورت می گیرد که عملاً قانون اساسی جعلکاری شد و هیچکس به آن اعتراض نکرده.جهان باهمین قانون اساسی زخمی با کرزی کار نمود وتا کنون کار مینماید. سطحی نگری جامعه جهانی از اینهم به وضاحت معلوم میشود: در حالیکه کشور های غربی به خاطر سپورت بیشترین مصرف وتشویق را به جوانان کشورهای شان مبذول میدارند.در افغانستان تحت نام خیمه لویه جرگه آلمان یکی از بهترین میدان های ورزشی دانشگاه پولتخیک کابل را خراب کرد. در حالیکه با مصارف گزافی که در آن خیمه صورت گرفت امکان اعمار یک تالار آبرومند برای تدویر جرگه ها وکنفرانس ها وگردهمایی ها و همایش ها وجود داشت ویا حداقل همین خیمه در یک میدان میتوانست برافراشته شود.
انتخابات بی وقت ریاست جمهوری:
انتخابات ریاست جمهوری از نظر کارشناسان بی وقت دایر شد و بسیاری از دیپلمات ها از جمله الاخضر ابراهیمی به این نظر بود که انتخابات باید به تعویق بیافتد، اندریو ویلدر رییس مؤسسه areu در کابل انتخابات ریاست جمهوری را بی وقت دانسته در مصاحبه با هفته نامه طلوع افغانستان شماره 20 جنوری 2004 گفت:
«یگانه کسانی که میخواهند انتخابات در ماه جون برگزار شود آقای کرزی، خلیلزاد و دولت امریکا میباشد، سوال اینجاست که اگر اتحادیه اروپا، الاخضر ابراهیمی و همه در فکر آنست که انتخابات به تعویق بیافتد چرا امریکا علاقمند اینست که انتخابات در ماه جون صورت گیرد؟ به عقیده من این انتخابات زیادتر به انتخابات بعدی جورج بوش نتیجه مثبت خواهد داشت، امریکایی ها بخاطری در انتخابات پا فشاری می کنند که این انتخابات باید قبل از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر صورت گیرد، باید ما فکر کنیم که این انتخابات منافع افغانستان را تأمین کند نه منافع جورج بوش را.»
انتخابات ریاست جمهوری و فریاد زدن کرزی بر خارجی ها که چرا فهیم را از او دور کردند:
خلیلزاد می نویسد:
«من فکر میکردم بغرنج ترین نتیجه برای افغانستان اینست که انتخابات بین دو نامزد عمده با برنامه های کاری در پایگاه های حمایتی متفاوت برگزار شود، کرزی تنها چهره عمده یی بود که میتوانست ظرفیت فراتر از خطوط قومی به نمایش بگذارد، قانونی که احتمالاً بیشتر رأی تاجک ها را میگرفت و مورد حمایت ائتلاف شمال بود به نظر میرسید که جایگزین واقعی کرزی باشد. مهمترین تصمیمی که کرزی باید میگرفت انتخاب دو نامزد معاون رییس جمهور بود . او نام خلیلی را به عنوان معاون دوم خود برای جلب رأی هزاره ها به سرعت یادداشت کرد، اما مطمئن نبود که آیا معاونت اول را به فهیم دهد که معاون رییس جمهوری و وزیر دفاع وقت بود… اما چه کسی میتوانست جاگزین فهیم شود، ضیا مسعود برادر احمدشاه مسعود… کرزی معاونیت اول را به ضیا مسعود پیشنهاد کرد… اما کار فهیم تمام نشده بود . او ضیا مسعود را در جلسه یی با سایر رهبران ائتلاف شمال فرا خواند… او موفق شد ضیا مسعود به کرزی زنگ زد تا به او اطلاع دهد که به دلیل مخالفت رهبران ائتلاف شمال دیگر در تیم انتخاباتی رییس جمهور نخواهد بود… به ضرب الاجل ثبت نام تنها چند ساعت مانده بود، کرزی دستپاچه شده بود و اظهار تأسف میکرد که چرا اجازه داده آرنو او را برای ترک فهیم تحت فشار قرار دهد .کرزی فریاد زد: ببینید شما خارجی ها بر سر من چی آوردید، من دیگر هرگز حرف شما را نخواهم شنید. عبدالله به ارگ آمد تا پافشاری کند که کرزی دوباره فهیم را برگزیند… اما او پیشنهاد مؤثری داشت، چرا به ربانی زنگ نمیزنید… من به دیدن ربانی رفتم او قول داد که من مشکل را حل میکنم، ضیا مسعود دوباره تعهد کرد وارد تیم کرزی شود.» (ص 229)
حمایت تدارکاتی امریکا از کرزی:
خلیلزاد می نویسد:
«پاول پاسخ داد اجازه نداریم به هیچ نامزدی پشتیبانی مالی فراهم کنیم اما میتوانیم برای کرزی حمایت های تدارکاتی انجام دهیم چون او رییس جمهور کشور است.» (ص 231)
چند بار ظاهر شدن خلیلزاد در تلویزیون بخاطر تشویق مردم به انتخابات:
خلیلزاد می نویسد:
«من خودم هم در جریان فصل انتخابات چند بار در تلویزیون ها ظاهر شدم و از مردم خواستم رأی دهند.» (ص 231)
قمار زدن خنده آوردیپلمات های ارشد روی کاندیدا ها در کابل:
خلیلزاد می نویسد:
«کارمندان ارشد دیگر دیپلمات ها و مقام های سازمان ملل هم هیجانی میشدند و بر سر نامزد ها شرط بندی میکردند رییس ام آی سیکس سازمان اطلاعات بریتانیا اعلان کرد که بر سر یک بطری شامپاین شرط می بندد، من پیشبینی کردم کرزی 55 درصد آرا را از آن خود خواهد کرد.» (ص 231)
ارسال برگۀ رأی به امضای کرزی به بوش:
خلیلزاد می نویسد:
«وقتی بحران کاهش یافت با دسته یی از برگه های رأی دهی رهسپار واشنگتن شدم یک برگه رأی به امضای رییس جمهور کرزی را به بوش سپردم، آنرا در دفتر بیضی سر میز رییس جمهور باز کردم… رییس جمهور بوش وقتی به برگه نگاه میکرد حالتی جدی داشت اما وقتی دستنوشته کرزی را خواند لبخندی زد و گفت شما به کی رأی میدادید؟ همچنان یک برگه را به رامسفیلد دادم… برگه را به صورت برجسته زیر شیشه روی میز دفترش به نمایش گذاشت، چند هفته به درازا کشید تا صندوق های رأی جمع آوری شد، اعتبار سنجی و شمارش شد، کرزی 55.4 درصد رأی گرفت.» (ص 233)
اعتراف ناگهانی خلیلزاد به ناتوانی کرزی:
خلیلزاد می نویسد:
«وقتی از جلسه بیرون شدم به فکر افغانستان افتادم، کرزی خوش نخواهد بود او مرد شجاعی بود اما نه یک دولت ساز اثر گذار، میدانستم که وزن سیاسی او عمدتاً از رابطه او با امریکا بر می خواست ما مثل یک تیم خوب کار میکردیم.» (ص 234)
طرفداری امریکا از پاکستان در برابر افغانستان:
ملاقات خلیلزاد باپاول
خلیلزاد می نویسد:
«من با اشاره به گزارش های اطلاعاتی اظهار کردم که ارتش پاکستان درگیر بازی دو گانه است، پیکار جویان مشخص گروه القاعده را گرفتار اما همزمان به طالبان، شبکه حقانی و حزب اسلامی یاری و معاونت میکند، مناطق غربی پاکستان مثل افغانستان پس از یازدهم سپتمبر به پناهگاه های تروریستی تبدیل میشود… سفیر امریکا در پاکستان پاول این گزارش را رد کرد و گفت که پاکستان شریک قابل اعتماد است… من که سر خورده شده بودم… یکبار وزیر خارجه کولن پاول به من زنگ زد بصورت مستقیم گفت که از دادن بیانیه های همگانی در باره این مسایل خودداری کنم چون در مورد تعامل با پرویز مشرف مشکلاتی ایجاد میکند، من در مقابل گفتم چیزی که میگویم نادرست است؟ پاسخ نداد… پاول از کنار دیدگاه من گذشت و از من خواست چنین اظهاراتی در ملأ عام نکنم.» (ص 224)
توهین شدن کرزی با رد تحفه اش توسط پرویز مشرف:
خلیلزاد می نویسد:
«پیش از جلسه من ، کرزی به مشرف زنگ زد به مشرف گفت سفیر امریکا در افغانستان با تفاهم ما به دیدن شما می آید . من به او کاملاً اعتماد دارم بر سر هرچه شما و او موافقت کردید برای ما کاملاً پذیرفتنی است، او به ملاقات شما با تائید ما می آیید، کرزی همچنان یک جعبه انار افغانی داده بود تا به مشرف هدیه کنم، وقتی با رییس جمهور پاکستان ملاقات کردم خیلی تحویل نگرفت، مشرف به سردی گفت من انار دوست ندارم، توضیح داد که دانه های کوچک میوه آزارش میدهد.» (ص 224)
خلیلزاد از مشرف میخواهد از پشتون ها در دولت افغانستان طرفداری نکند:
خلیلزاد می نویسد:
«برایش (مشرف) گفتم سودمند نیست که به عنوان رییس جمهور پاکستان بگوید که پشتونها در دولت افغانستان نماینده کمتری دارد وقتی کرزی برای توازن قومی و سیاسی گامهایی بر میدارد بیانات شما این تصور را به میان می آورد که گویا رییس جمهور افغانستان دستور پاکستان را اجرایی میکند… و او فوراً توافق کرد که شکایت کردن در باره نمایندگی پشتون ها را بس کند و قول داد که به آی اس آی هم بگوید آن ها هم از این کار خود داری کنند.» (ص 225)
انکار مشرف از وجود طالبان در پاکستان:
خلیلزاد می نویسد:
«من به مسأله طالبان و پناهگاه های شورشیان پرداختم من پیشنهاد دادم همانطوریکه میتوانیم برای رسیدگی به نگرانی های پاکستان کار مشترک کنیم نیاز به پیدا کردن راهی برای نابود کردی پناهگاه ها داریم، مشرف جای خود را در صندلی تغییر داد و به صورت آشکاری از تغییر مسیر گفتگوی ما ناراحت شد. او گفت: هیچ عضو طالبان در پاکستان وجود ندارد… او ادعا کرد هیچ پناهگاه طالبان در اینجا وجود ندارد، اگر اطلاع در باره طالبان دارید مثلاً شماره های تیلفون، موقعیت یا آدرسهایی ما علیه آنها اقدام خواهیم کرد.» (ص 226)
رسوایی تریاک وبه بن بست رسیدن مبارزه با آن در افغانستان:
با افزایش کشت کوکنار درجنوب افغانستان که به تشویق بریتانیا صورت گرفت یکی از بدنام ترین القاب جهان یعنی سرزمین کشت کوکنار به افغانستان داده شد، بریتانیا دهقانان را تشویق میکرد کوکنار بکارند.
خلیلزاد می نویسد:
«بریتانیایی ها اول تصمیم گرفتند به کشاورزان خشخاش پول بپردازند تا از کشت غیر قانونی جلوگیری کنند البته این رویکرد مشوق گمراه کننده یی فراهم کرد و این برداشت را به میان آورد که خشخاش بکارید تا به شما پول پرداخت شود تا نکارید.» (ص 220)
آمادگی بوش به سم پاشی مزارع کوکنار:
خلیلزاد می نویسد:
«وقتی من بر سر موضوع مواد مخدر با رییس جمهور صحبت کردم راه حل پیشنهادی او ساده و صریح بود او گفت من مرد پاشیدن استم اشاره به طرح تخریب کشتزار های خشخاش به وسیله پاشیدن علف کش ها از هوا بود.» (ص 220)
عصبانیت کرزی در برابر سم پاشی مزارع کوکنار:
خلیلزاد می نویسد:
«کرزی با من حتا در دوره های تنش آلود به ندرت غیر مدنی و بی حوصله میشد اما مبارزه با مواد مخدر مورد نادری بود که او احساسات خود را نتوانست کنترل کند… در حالیکه او را خشم گرفته بود شروع کرد به متهم کردن امریکا به سم پاشی محصولات زراعتی افغانستان فریاد کشید مواد شیمیایی تان علیه درختان و آبهای ما استفاده میشود شما هیچ احترامی به ما ندارید، شما با شوروی هیچ تفاوت ندارید.» (ص 221)
عصبانیت و احساساتی شدن کرزی با سفیر بریتانیا:
خلیلزاد می نویسد:
«جلسه یی با روزالین مارس دان سفیر بریتانیا گذاشتیم کرزی به این زن صمیمی و حرفه ای تاخت، انتقاد های تند او بر سر مسایل مواد مخدر به زودی به خطابه بلند بالایی تغییر کرد که بریتانیا هنوز بدنبال ذهنیت استعماری و امپریالیستی است… پس از آن من و کرزی در یک خط قرار گرفتیم بدون شک سم پاشی یک جانبه توسط کشور های خارجی پذیرفتنی نبود.» (ص 221)
چشم پوشی از چهل تریاک سالار ومخالفت با سم پاشی در افغانستان:
اگر اراده واقعی مبارزه با مواد مخدر وجود میداشت باید در بدل جلوگیری از سم پاشی بازداشت ودستگیری چهل تریاک سالار به امریکا پیشنهاد میشد.
خلیلزاد می نویسد:
«کم و بیش چهل تریاک سالار قدرتمند بود که در کشتزارهایی در حد صنعتی و با قاچاقچیان داخلی و خارجی فعالیت میکردند آنها تا دندان مسلح بودند و با مقامهای دولت افغانستان و طالبان ارتباط داشتند، اقدام علیه تریاک سالاران کار ساده ای نبود.» (ص 221)
رو آوردن به طرح قانونی ساختن کشت کوکنار کاری که اشرف غنی نیز در کمپاین انتخاباتی خود اشاره کرد واز زبان بعضی هنرمندان نیز نا آگاهانه به خورد رسانه ها داده میشود:
خلیلزاد می نویسد:
«نیاز داشتیم که رو آوردن به کشت قانونی (تریاک) را فعالانه تشویق کنیم.» (ص 222)
ناکام شدن همه طرح های مبارزه با کوکنار پس از عقب نشینی ایالات متحده:
خلیلزاد می نویسد:
«از آنجاییکه پنتاگون میلی به هیچ یک از این کار ها نداشت ناچار بودیم به روند کند تقویت حاکمیت قانون در افغانستان بسنده کنیم.» (ص 222)
طوریکه دیده میشود خلیلزاد ازموارد جعلکاری در قانون اساسی، مبارزه با مواد مخدر طفره میرود که دلیل آن را نمیتوان فهمید
بقیه در آینده

نظرات